پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

بایگانی

 

شماره جدید 64   

به کدام جرم

لیلا سبحانی

جرم من زن بودنم بود

یادم کردی

باید بگویم ملالی نیست

زندگی گاه چون برکه ای ساکن و گاه چون چشمه ای جوشان در جریان و رکورد است  

این روزها مادر پیر شده

نمیدانم چرا هر چه سعی میکنم جوانی او را به خاطر نمی اورم

چندی ست از اخرین دیدارمان میگذرد

و تو نمی دانی

من در غربت لحظه های بی تو نا مم را از لابه لای دفتر خاطرا ت  پاک میکنم

تو نمیدانی که من بارها وبارها برای استنشا ق هوایی که تو نیز ممکن بود در گذر کوچه ان را می بلعیدی نسیم را با تمام احساس در اغوش می کشیدم .

اما یادت در میان بازوان من چون زورقی شکسته به ساحل نمی رسد

و ابر چشمان من در نبودنت همیشه ی خدا بارانی بود  

جرم من عشق بود عشق به سر زمین بر باد رفته ام که به  بجای ایران باستان من سرزمین دلیران کوروش داریوش ارش

تمام هویتم به یغما رفته بود              جرم من زن بودنم بود.

من نمی دانستم که به جرم شکست خویش باز باید بشکنم

بالهای پرواز مرا شکسته بودند اما من می خواستم دوباره بدانم که اسمان ابی کدام سمت است.

و نقش پرواز را بر ذهن خسته ی کبوتر ترسیم کنم.

و اما در زمستانی سرد خطی خا کستری بر رویای سبزم کشیده شد.

در زمانی که باید در ایرانم باشم و ارزوهایم را در انجا بیابم اواره غربتکده خویشم...    

در انجا زندانها پر از محمدیها و باطبی هاست  و زندانبنها سوار بر عفریت مرگ و شکنجه

مرگ و شکنجه برادران و خواهران من.

دلم تنگ است از این نامردمی ها

دلم تنگ است از باغی که میسوزد     

من یک محکوم بودم   

من هزار بار شکستم ولی در سکوت خلوت شبانه های پر استغا ثه ام

جز خدا کسی صدای هق هق گریه هایم را نشنید.

قصه من قصه زنانی بسیار چون من است 

اما        

افتاب همیشه افتاب است گر چه در هنگامه غروب باشد.      

در سرزمین من

زن ایرانی باید برای بدست اوردن حق خویش با قراردادهای غلط و سنن منسوخ بجنگد.

و برای اثبات خویش باید متحمل سختی های بسیار شود.  

در سر زمین من برای درست زندگی کردن باید تاوان داد.

در سر زمین من                                   

در سرزمین شما چطور؟!

معلمین: معیشت، منزلت، حق مسلم ماست

بخش دوم                                              رقیه اصغری شاهدهی

در شماره قبل مجله بشریت، همانطور که عنوان کردیم، ما وقتی می گوییم ساختار آموزش و پرورش باید از لحاظ بنیادی تغییر کند یعنی در درجه اول باید در ساختار آموزش و پرورش، نگرش فلسفه آموزش و پرورش را به طور صحیح به آن بپردازیم.

نوع نگاه و نحوۀ نگرش به مسئله آموزش و پرورش در ایران باید از لحاظ بنیادی تغییر کند و همجنین نسبت به معلمها و ...تاکنون چندین طرح برای تغییر سازمان نظام آموزش و پرورش داده شده، این طرحها به طور کامل و ناقص اجرا شده و هیچ کدام جواب نداده، بعضی ها الگوبرداری از کشورهای غربی بود و بعضی ها ره آورد بعضی از تحصیلکرده های غرب بود و بعضی هم از کارشناسان داخل بودند که هیچ یک جواب ندادند.

اگر خوب دقت کنیم هم اکنون کنکور بلای جان مردم شده، برنامه های عملی در ساختار آموزش و پرورش ما وجود ندارد و کارگاهها و آزمایشگاههای بسیار فقیری داریم که سال تا سال در آن باز نشده و وسایلش خاک گرفته است.مثلا در دوره راهنمایی ما 3 اصل اساسی برای آموزش داریم. اهداف کلی ما توجه به:

 1- میراث فرهنگی

 2- توجه به محیط زیست و نگهداری از آنها

 3- آموزش مهارتهای زندگی دارند،که هم اکنون تنها اتفاقی که در مدارس راهنمایی نمی افتد توجه به این سه اصل و پرداختن به اینها می باشد.دانش آموزی که صبح ساعت 7 به مدرسه می آید و ساعت 12 ظهر می رود که شیفت بعد ازظهر بخواهد بیاید مشاور مدرسه چه وقتی می تواند برای آنها بگذارد. آیا اگر مشاور مدرسه ساعتی بیش از ساعت موظف برای دانش آموزان بگذارد آیا ریالی به آن پرداخت می کنند؟، نه...تربیت در مملکت ما یک تربیت پادگانی است. بچه ها در حیاط مدرسه اگر به آموزش دفاعی نروند تنبیه میشوند. عدم حضور موسیقی و هنرهای زیبا که در آموزش ما است. برنامه آموزش ما بیشتر هیاتی و پادگانی و بسیار دل مرده و افسرده است.

معیار خوب و یا بد بودن دانش آموزان بیشتر متشرع بودن و یا غیر متشرع بودن، وابستگی شان به نوع خاصی از شرع است. مدارس ما در ایام سوگواری صد در صد تبدیل به محل های مراسم عزاداری می شوند. و یا این که ما در مسئله آموزش جنسی در 28 سال گذشته هیچ قدمی بر نداشته ایم و امروز که الگوی شیوع یک بیماری خطرناکی همچون ایدز از الگوی تدریجی خونی به الگوی جنسی تبدیل شده است.

و چون در این مورد تا به حال حرفی نزدیم دیگر برای بچه ها در حال حاضر امکانش نیست. چون برای آموزش آن نه برنامه اش را داریم و نه کسی است که این کار را انجام دهد.و دیگر اینکه نمره فروشی و مدرک فروشی در آموزش و پرورش ما رایج شده است.

در مدارس غیر انتفاعی وضعیت اسف باری داریم. بعضی از مدارس غیر انتفاعی ها برای خودی ها درست شده است ما به جای اینکه در مدارس خردگرایی و عقلانیت را آموزش دهیم و خوب باز کنیم، متاسفانه خرافات پروری رایج شده است.

و یا اینکه متاسفانه نگرش خانواده ها این طور است که بچه ها را سر سفره شام به زرنگی دعوت می کنند و اینکه تو گلیم خود را از آب بکش بیرون و به دیگران کاری نداشته باش، که نتیجه این می شود که مملکت ما به 70 میلیون قطعه تجزیه شد و هر کسی یک خط قرمز دور خود کشیده و فقط به فکر خود و چند نفر خانواده و اهل و عیال خودش است و به فکر هیچ کسی دیگر هم نیست.

امیدواریم ما معلمان روزی با آموزش، با سوختن مثل شمع کاری کنیم که این فرهنگ اینگونه نگریستن به زندگی و اینگونه نگریستن به زندگی اجتماعی را بتوانیم تا حدی تغییر دهیم. به امید آن روز!!!

سياست جمهوري اسلامي در پرونده هسته‌اي

امیر اسدیان 

سياست دولت ايران مانند ترافيك تهران است. همانطور كه در تهران هرگز نمي‌توان نسبت به خلوت بودن و يا حتي شلوغي مسيري مطمئن بود و وقت خود را براي رسيدن به مقصد تنظيم كرد، رفتار دولت ايران را نيز نمي‌توان پيش بيني كرد.

گويي هيچ منطقي بر اين رفتار حاكم نيست و تنها غريزه آن را تعيين مي‌كند.

در اين ميان، فقط كساني كه با كاركرد غريزه آشنايند، قادر به درك رفتار دولت ايران هستند و كساني كه با چارچوب‌هاي منطقي سر و كار دارند از فهم سياست دولت ايران باز مي‌مانند.

اين نكته شايد به مذاق افرادي كه به «پيش‌بيني ناپذير» كردن تصميم‌هاي دولت ايران توصيه مي‌كنند، خوش آيد، اما اينان از اين نكته غافلند كه رفتار پيش‌بيني ناپذير سياست ايران را از قلمرو علم سياست خارج مي‌كند و به سطح دانش روانكاوي تقليل مي‌دهد و به خلاف نظر توصيه كنندگان اين روش، رفتار غريزي پيش‌بيني ناپذير نه فقط به مصونيت دست نمي‌يابد، بلكه آسيب پذيري آن حتي نسبت به ضعيف‌ترين مدل‌هاي منطقي بيشتر مي‌شود. دليلش هم روشن است، زيرا همه افراد و دولت‌ها در رويارويي با يك فرد يا دولت محاسبه ناپذير، خود را براي تحقق بدترين و خطرناك‌ترين سناريوها تجهيز و آماده مي‌كنند.

رفتار محاسبه ناپذير دولت ايران در باره پرونده هسته‌اي كشور نيز مصداق دارد. هنوز براي بسياري از ايرانيان روشن نيست كه چرا جمهوري اسلامي سرمايه‌ هنگفتي را براي دستيابي به چرخه سوخت هسته‌اي هزينه كرده و هدف از اين اقدام دقيقا چه بوده است.

مسئولان كشور معمولا در توجيه اين سرمايه‌گذاري به فوايد اقتصادي و تكنولوژيك آن اشاره مي‌كنند، اين درحالي استكه بسياري از كارشناسان، در باره اقتصادي بودن پروژه غني سازي اورانيوم ترديد جدي دارند. اما اين كارشناسان مطلقا اجازه ندارند كه در اين باره اظهار نظر كنند! چرا؟

اگر چرخه سوخت هسته‌اي بر منافع مشخص ملي استوار است چرا سخن در باره سود و زيان اين پروژه عملا ممنوع و به بزرگ‌ترين تابوي سياسي كشور تبديل شده است؟

همه ما مي‌دانيم كه پروژه‌ها‌ و سياست‌هاي قابل دفاع هيچگاه به تابو تبديل نمي‌شوند. پاي تابو هنگامي وسط كشيده مي‌شود كه مشكلي منطقي در كار باشد.برخي از مقام‌هاي رسمي از جمله وزير دفاع دولت پيشين اعلام كرده‌اند كه ايراني بودن افراد به موضع آنها در برابر پروژه‌اي هسته‌اي كشور بستگي دارد.

اگر كسي مدافع اين پروژه باشد ايراني و اگر مخالف باشد غير ايراني است. گمان نمي‌كنم از زمان تاسيس دولت – ملت تا كنون سخني بدين بي‌پايگي و خطرناكي از زبان دولت‌مردي در جهان صادر شده باشد.

اما كسي در ايران جرات نكرد اين سخن غيرمنطقي را نقد كند، چرا؟

پاسخ روشن است. تبليغات دولتي و شبه‌دولتي از پروژه هسته‌اي چنان «قديس» نقد ناپذيري ساخته است كه كمتر فردي حاضر به پذيرش خطر نقد سخناني از اين دست است.

چرا يك ايراني نبايد آزادانه در باره مساله‌اي كه به زندگي و سرنوشت او و ميهنش گره خورده است، اظهار نظر كند؟

به فرض كه تاسيسات هسته‌اي ايران مايه غرور ملي و دربردارنده منافع ملي كشور باشد، اما چه كسي گفته است كه يك ايراني از حق نقد و بررسي آن بايد محروم باشد؟

اصول انقلاب اسلامی

مجتبی صالحی پور

نزدیک به سه دهه از انقلاب توده های مردم ایران می گذرد .نزدیک به سه دهه از سرنگونی نظام سلطنتی ایران می گذردوهنوز این سوال مهم باقی است که چگونه یک انقلاب مردمی راه به ناکجاآباد می بردوبه جای اینکه تحولی روبه پیش دروضع اقتصادی واجتماعی وجریان دموکراسی ایجاد کند سیر قهقرایی پیموده وبه جای دروازه های تمدن دروازه های ارتجاع رابه روی مردم باز کرده است .شاید اگر به انقلاب مانند عنصری زنده وپویا وروبه رشد نگاه کنیم این سوال برایمان پیش بیاید که اصول این انقلاب چه بوده که اینگونه روبه رشد دارد.

البته می توان گفت که واژه ی «اسلامی » درکنار جمهوریت انقلاب ایران تاحدود زیادی پاسخگوی این سوال است چرا که اصول اسلامی پوسیده ای که مربوط به قرنها پیش وجامعه ی عرب جاهلیت است هرگز نمی تواند پیام آور آزادی ودموکراسی در جامعه ی ایران قرن بیستم باشد.! نزدیک به سی سال است که اصول متحجرو عقب مانده ای به مدد ولایت فقیه که داعیه ی سرپرستی جامعه ی بشری رادارد هرروز به شکلی تازه تروعوام فریبانه به مردم دیکته می شود. آنها مدارس علمیه ای دارند که دراین مدارس می آموزند چگونه با کلام وسفسطه می توان همه چیز راتحت کنترل داشت .البته تمام ماجرا این نیست !عمده فعالیت ولایت فقیه درجهت تربیت فرزندان این مردم است که درطی سه دهه در مدارس ودانشگاهها، رادیو وتلویزیون وحتی کتب داستانی به شکل کاملا جدی وسازمان یافته اصول اسلامی منطبق برمقاصر سلطه جویانه ی خویش تلقین کنند . این یعنی اصلاحات ریشه ای!!!

اگر نگاهی به وضعیت زنان ایرانی بیندازیم خواهیم دید.که نیمی ازجمعیت ایران باعنوان زن به راحتی به حاشیه کشیده شده وتحت ستم طبقه ی حاکم وبه تبع آن تحت آزار خانگی هستند. درقوانین وتئوری های اسلامی زن موجودی نیمه تمام وبرون اختیار است . درجامعه ی اسلامی زن بدون سرپرست معنا ندارد. زن تنها درکنار یک مرد مفهوم می یابد واین مفهوم کاملا عاریتی وقابل تغییر است . زن موجودیتش رااز مرد کسب می کند واصولا نمی تواند طرز فکر ، ایدئولوژی یا روش زندگی برای خودش داشته باشد چراکه اسلام باتمامی تحجر ودگماتیسمی خود پنجه بر هویت او انداخته است .

فکر نمی کنم نیاز باشد تابه جزئیات وضعیت زن درایران ودیگر کشورهای اسلامی بیندازیم . آنانکه معتقدنداین حکومت اسلامی است که ایراد دارد واسلام به خودی خود مشکلی ایجاد نمی کند می توانند نظری به کشورهای مسلمان که حکومت های غیر اسلامی دارند بیفکنند آنگاه خواهند دید که تفکر اسلامی درتمامی جنبه های  زندگی مردم چگونه رسوخ کرده وچه ظلمها که روانمی دارد.وچه حقوقی رااز مردم پایمال نمی کند. قوانین اسلامی به تنهایی وحشیانه وغیرمنطقی است و وقتی این قوانین از طرف طبقه ی حاکم مورد تایید واجرا قرار می گیرد، فاجعه ای به بار می آید که اکنون ایران مواجه با آن است سخن از قوانین وحشیانه ی ایران اسلامی است ، بیاد بیاوریم که چه بسیار زنان ومردانی که فقط به خاطر طرز تفکرشان کشته شدند ویامورد آزار وشکنجه قرار گرفتند وهمینقدر کافیست که بدانیم می توان انسان بود ودرقرن بیست ویکم زندگی کرد وبخاطر مذهب یاطرز تفکر کشته شد. چه می توان کرد؟ اگر به تعالیم اسلامی رجوع کنیم ، صبر!!! به درستی که پس از سختیها آسانیست پس باید صبر کرد ، صبر افسانه ای ایوب .

اما اگر به عقل رجوع کنیم  خواهیم دانست که بااین ظلم روبه ازدیاد وجهل حاکم که هرروز به آن دامن زده می شودوازطریق رسانه های پروپاگاندا افکار عمومی را تحت کنترل دارد ، چیزی جز بپاخاستن از خواب خرگوشی وحرکت بسمت به دست آوردن دموکراسی راه دیگری وجود ندارد. همان گونه که سالها ملت شیعه درانتظار آمدن منجی خیالی ای بنام مهدی،  تحت ظلم وستم بوده اند، استراتژی مدرن جایگزین استثمارگران وامپریالیسم نیز رهایی ایران از دست حکومت آخوندی   بوسیله ی قدرتهای خارجی است که البته این هم راه دیگری برای ادامه ی ظلم وچپاول مردم تحت ستم ایران است .

سرنوشت ما بدست خودمان رقم می خورد واین نیاز به تلاش واز خود گذشتگی دارد واین مستلزم کارهای تئوریک وایجاد تشکیلات ومبارزات سازمان یافته است .گرچه راه درازی تا دستیابی به آن  درپیش رو داریم اما اگر بخواهیم می توانیم شاهد سعادت را درآغوش بگیریم وایرانی آزاد وآباد راباچشمان خود ببینیم.

فراخوان کنگره الدنبورک 3 یونی 2007

همکار محترم

به اطلاع جنابعالی و نمایندگی محترم شما میرساند:

نمایندگی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران شاخه الدنبورگ-لر میزبان شما همکاران عزیز برای برگزاری دومین جلسه کنگره سال 2007 کانون در تاریخ  03.06.2007 و از ساعت  12 الی 17 بعدازظهر در این شهر میباشد.

بدینوسیله از شما و تمامی همکاران و اعضاء کانون در آن نمایندگی محترم صمیمانه برای حضور در این کنگره و شرکت در تصمیم گیری های ضروری کانون دعوت به عمل میاورد .

موارد پیش بینی شده برای کنگره

1-      گزارش هیت رئیسه کانون

2-      گزارش مسئول امور اداری - مالی

3-      رسیدگی عملکرد وتمدید ادامه فعالیت نمایندگی های کانون (هامبورگ – برمن)

4-      گزارش کمیته ها و ماهنامه بشریت توسط مسئولین

5-      گزارش عملکرد سه ماهه نمایندگی های کانون

بازدید از نمایشگاه نقاشی خانم مژده پورمحمودی

بازدید از نمایشگاه عکس که توسط نمایندگی الدنبورک تهیه شده است

استراحت به مدت 20 دقیقه

  1. نشست مستقل و جداگانه مسئولین کمیته ها و ماهنامه با اعضایشان برای تقسیم کار و یارگیری و برنامه ریزی برای آینده
  2. برگزاری انتخابات برای تعیین مسئولین جدید  کمیته های زنان و کودک و نوجوان  
  3. مطرح و شنیدن مشکلات و درخواست های اعضا
  4. پاسخگوئی، بررسی و رسیدگی به مشکلات و پیشنهادات مطرح شده در بند 3 

یادآوری اینکه :

1-      لیست وضعیت مالی شاخه مطابق فرم مالی ارسال شده به ایمیل نمایندگی ها را همراه بیاورید.

2-      لیست اسامی اعضای خود را به همراه کلیه مشخصات آنها طبق فرم ارسال شده از قبل را به همراه بیاورید.( در هر کنگره ارائه لیست جدید الزامیست)

3-      لازم است که نمایندگی ها و مسئولین کمیته ها گزارش عملکرد ماهیانه خود را تایپ شده و یا دستنویس همراه آورده و به منشی جلسه ارائه دهند.

4-      از مسئولین نمایندگی ها درخواست دارد که اعضا خود را نسبت به بندهای 3 و 4 راهنمائی نمایند .

 

آدرس محل برگزاری:  دانشگاه الدنبورگ . ساختمان شماره A1 – طبقه همکف – اتاق شماره 6

 در ضمن دوستان عزیز میتوانند با اتوبوسهای شماره 306 و 310 از ایستگاه راه آهن به محل برگزاری کنگره تشریف بیاورند.

اتوبوس شماره 306 :

حرکت از ایستگاه راه آهن به طرف دانشگاه  ساعت  11.15 و برگشت از دانشگاه به ایستگاه راه آهن ساعت  17.34

اتوبوس شماره 310 :

حرکت از ایستگاه راه آهن به طرف دانشگاه  ساعت  11.38 و برگشت از دانشگاه به ایستگاه راه آهن ساعت 17.19 و 17.49

نمایندگی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران– نمایندگی الدنبورگ – لر

اطلاعیه کمیته زنان کانون به مناسبت سرکوب زنان در اردیبهشت ماه 86

ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر:

هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

      

این سرکوب ها نشانه قدرت نیستند، بلکه نمودار ضعف دولت می باشد

در کشو ما که بسیار شبیه سرزمین های اشغالیست،  نیروهای انتظامی و... به زنان بی دفاع به عناوین مختلف از جمله بدحجابی و عدم امنیت اجتماعی، حمله کرده و حقوق شهروندی مردمی را لگدکوب میکنند.

در صحنه ای فرزندی هراسان با چشمانی ملتمس، مادرش را که در حال توهین و تحقیرشدن است نگاه می کند.

در صحنه ای دیگر مزدوران با مشت و لگد بانوئی را به جرم بد حجابی به درون اتومبیل می اندازند.

در صحنه ای دیگر دختری زیر مشت و لگد بر روی زمین میغلتد .

در صحنه ای دیگر صورت و دستان خونین زنی که حاکی از تجاوز بی حد و حصر به حقوق اولیه بشر و حق آزادی زن است، دیده می شود.

و در صحنه ای دیگر ...

و در مجلس جمهوری اسلامی هم برای این توحش و تضعیع حقوق انسانها، قانون تصویب کرده و آزادی ملتی را جرم اعلام نموده و برای آن جریمه نقدی تعیین می کنند.

کمیته زنان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، با عنایت به نقض مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، به هر نوع سرکوب، بازداشت غیرقانونی و ضرب و شتمی در جامعه زنان توسط دولت، اعتراض کرده و آنرا بشدت محکوم می نماید و خواهان کلیه موارد زیر میباشد:

1 . برابری حقوق زن و مرد؛

2 . لغو قوانین شرعی و عرفی متحجر و مردسالارانه؛ 

3 . احترام و رعایت حقوق شهروندی و انسانی مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر،

110/2007

کانون دفاع از حقوق بشرایران – کمیته زنان

 

گزارش نقض حقوق کارگران ایران

از 11اردیبهشت 1385 الی 11 اردیبهشت 1386

گزارش فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در باره نقض حقوق کارگران در سال ۱۳۸۵ به مناسبت روز جهانی کارگر، گزارش فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان مدافع حقوق بشر !

به مناسبت ۱۱ ارديبهشت ( اول ماه می ) روز جهانی کارگر و در راستای انعکاس اخبار نقض گسترده ، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران ، « فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی » گزارش سالانه خود پيرامون وضعيت کارگران در ايران را به اطلاع عموم می رساند.

با توجه به سانسور حاکم بر مطبوعات و رسانه های خبری ايران و عدم مصونيت فعالين حقوق بشری ، سياسی ، اجتماعی و فعالين جنبش های زنان ، دانشجويی و آزاد نبودن تشکهای مستقل کارگری، طبيعتا اين گزارش دارای کمبودهايی می باشد و نمی تواند در برگيرنده تمامی موارد نقض حقوق کارگران در ايران باشد.

ابتدا خلاصه ای از گزارش به شرح زير به اطلاع می رسد.

۱ـ بخش مربوط به کارگران اخراجی :

لازم به ياد آوری است که تهيه آمار دقيق در هر زمينه ای در ايران يکی از مشکلات جدی می باشد.

الف :بنا به گفته محمد علی مقنيان عضو کميسيون اجتماعی مجلس در ۳ ماهه اول سال ۲۰۰۰۰۰ نفر از کار اخراج شده اند.

ب : بنا به گفته حسن صادقی معاون دبير کل خانه کارگر در ۶ ماه اول سال ۱۲۰۰۰۰ نفر از کار اخراج شده اند.

ج : بنا به گفته مسئولين خانه کارگر در ۱۰ استان کشور در ۶ ماه اول سال ۸۴۱۰۰ نفر از کار اخراج شده اند.

د : در اين گزارش اخبار مربوط به اخراج ۴۶۳۹۸ نفر از ۱۳۴ شرکت بزرگ و کوچک جمع آوری شده است.

ح : تعدادی از کارگران اخراجی در شرکتها و کار خانه های حکومتی کار می کرده اند . همچون: شهرداريها ، مناطق ويژه اقتصادی ، راه آهن جمهوری اسلامی ، بنياد شهيد ، بانک سپه ، کميته امداد خمينی ، سپاه پاسداران ، بنياد مسضعفان ، بانک ملی ، سازمان تامين اجتماعی ، سازمان اقتصادی کوثر ، شرکتهای سدسازی ، بنياد پانزده خرداد و ....

۲ ـ بخش مربوط به پرداخت نکردن حقوق کارگران :

الف : به گفته عليرضا محجوب دبير کل خانه کارگر و نماينده مجلس شورای اسلامی ۲۰۰۰۰۰ کارگر در ۵۰۰ واحد توليدی ماهها حقوق دريافت نکرده اند.

ب: براساس اين گزارش حقوق ۸۰۴۴۹ کارگر از سوی ۱۲۵ شرکت بزرگ و کوچک برای ماهها پرداخت نشده است .

ج : حقوق بخشی از کارگران از سوی شرکتها ، کارخانه ها و نهادهای حکومتی پرداخت نشده است. همچون: بيمارستانها،بانک صنعت و معدن ، آستان قدس ، شرکت واحد اتوبوسرانی ، شهرداريها ، مناطق ويژه اقتصادی ، راه آهن جمهوری اسلامی ، بنياد شهيد ، بانک سپه ، کميته امداد خمينی ، سپاه پاسداران ، بنياد مسضعفان ، بانک ملی ، سازمان تامين اجتماعی ، سازمان اقتصادی کوثر ، شرکتهای سدسازی ، بنياد پانزده خرداد و.......

د: کارگران شاغل در ۱۵ شرکت که تعداد آنها مشخص نمی باشد برای ماهها حقوق دريافت نکرده اند.

ح : کارگران برای اعتراض به عدم دريافت حقوق معوقه شان در مقابل مکانها و نهادهايی همچون کارخانه ها ، شرکتها ، فرمانداريها ، استانداريها ، خانه کارگر ، اداره کار ، دفاتر ائمه جمعه ، مجلس شورای اسلامی و نهاد رياست جمهوری دست به تجمع زده اند.

۳ ـ سرکوب کارگران معترض

الف : بازداشت فعالان جنبش کارگری؛ حداقل ۱۱۰ نفر

ب : احضار و بازجويی فعالان جنبش کارگری؛ حداقل ۱۸ نفر

ج : محاکمه فعالان جنبش کارگری؛ حداقل ۶ نفر

د: مرگ کارگران بر اثر تيراندازی و ضرب وشتم؛ حداقل ۲ نفر

ح : نهادهای سرکوبگر : نيروی انتظامی ، اداره حراست ، وزارت اطلاعات و قوه قضائيه .

۴ ـ سوانح کارگری به علت عدم آموزش کارگران و استاندارد نبودن محيط های کاری

الف : کارگران آسيب ديده در ۶ ماهه نخست سال؛ ۱۰۶۶۷ نفر

ب : کارگرانی که از ناحيه دست آسيب ديده اند؛ ۵۳۱۸ نفر

ج : کارگرانی که معلول شده و دچار از کار افتادگی شده اند؛ ۳۸۷ نفر

د : کارگرانی که فوت کرده اند؛ ۶۱ نفر

ح: به گفته مهندس سلطانی نسب مدير کل بازرسی وزارت کار، در سال ۸۴ تعداد ۱۱۰۰ کارگر به علت عدم آموزش بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست دادند.

۵ ـ برخلاف قوانين (ilo ) يک هيئت انتصابی از سوی وزير کار و امور اجتماعی به جای نمايندگان واقعی کارگران ايران به جلسه سازمان جهانی کار (ilo )در ژنو اعزام گرديده است.

۶ ـ بيش از ۴۰۰۰۰۰ کودک محروم از تحصيل زير ۱۵ سال مشغول کار دائمی می باشند.

۷ ـ با تصويب خروج کارگاههای زير ۵ نفر از قانون کار و کارگاههای زير ۱۰ نفر از برخی قوانين کار در عمل ۷۰۰۰۰۰ کارگاه از شمول قانون کار خارج شده اند. کارگران شاغل در اين کارگاهها از هيچ نوع حمايتی برخودار نيستند.

111/2007

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

اطلاعیه برای نجات سنجری

جان کیانوش سنجری در خطر است

کیانوش سنجری از فعالان شناخته شده سیاسی و اجتماعی ایران می باشد که بارها به بهانه و عناوین مختلف توسط دولت جمهوری اسلامی دستگیر، شکنجه و زندانی شده و اینک ایشان برای حفظ جانش از ایران گریخته و از UN  اربیل عراق درخواست پناهندگی نموده است .

 

ما با شناختی که از مواضع و فعالیت های جدی و موثر ایشان در مقابل جمهوری اسلامی و همچنین از روشهای ترور، ربودن و محوسازی جمهوری اسلامی در این گونه موارد داریم، مطمئن هستیم که در صورت برگشت ایشان به ایران و یا طولانی شدن اقامت ایشان در عراق ، زندگی و جانش در خطر خواهد بود .

 

بدینوسیله از شما انسان های آزاده و فعالان حقوق بشر درخواست داریم با حمایت و امضا این دادخواست و یا هر گونه اقدام  دیگری برای نجات جان ایشان دریغ نفرمائید

http://www.petitiononline.com/ksl/petition.html

108/2007

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

گزارش فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

به مناسبت روز جهانی مطبوعات  

مای 2006 _ مای 2007

به مناسبت ( 3 ماه مه 13 اردیبهشت ) روز جهانی مطبوعات "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی" گزارش خود را از وضعيت مطبوعات در ايران در سال 1385 به شرح زير به اطلاع مي رساند

بر مبنای اين گزارش، مطبوعات در سال گذشته در ايران به شيوه های مختلفی سرکوب و از ادامه کار آنها جلوگيری بعمل آمده است. ارقام زير، که فشرده ای از موارد نقض حقوق دست اندرکاران مطبوعات را در اين سال منعکس می کند، بيانگر ابعاد اين سرکوب است

احضار به دادگاه :                                    125 مورد

- بازجوئی:                                            64 مورد

محاکمه :                                              73 مورد

توقيف کتاب:                                           52 مورد

فيلتر کردن سايت ها:                                26 مورد

توقيف مطبوعات:                                    27 مورد

احکام صادر شده توسط دادگاه ها:              48 مورد

بازداشت روزنامه نگاران توسط نهادهای امنيتی: 36 مورد

اخراج از کار                                          9 مورد

ضرب و شتم:                                          1 مورد

تهديد و ارعاب:                                       12 مورد

تعطيلی نهادهای فرهنگی و مطبوعاتی:         59 مورد

بر اساس اين گزارش نهادهای رسمی و دولتی که در جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات دخالت مستقيم داشته اند، عبارتند از: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ وزارت اطلاعات ؛ قوه قضائيه؛ نيروهای انتظامی؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ شورای عالی امنيت ملی؛ اداره مخابرات (وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات)؛ بسيج ؛ صدا و سيمای جمهوری اسلامی؛ شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت نظام

ضمناً اين گزارش که با استفاده از منابع خبری در داخل ايران تهيه شده است ، با توجه به سانسور خبری موجود در ايران، در برگيرنده تمامی موارد نقض حقوق مطبوعات در ايران نيست و نمی تواند بازتاب دهنده تمامی ابعاد تضييع حقوق دست اندرکاران مطبوعات باشد.

109/2007

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

 

برگشت