کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی  61   

به مناسبت روز جهانی زن 8  مارس

نگاهی اجمالی به وضعیت نقض حقوق زنان در ایران

 (از اسفند 1384 تا اسفند 1385 )

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان مدافع حقوق بشر !

گزارش حاضر، نگاهی اجمالی به وضعیت نقض حقوق زنان ایران در یکسال گذشته است که توسط فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی گردآوری شده است.

این گزارش بیانگر تنها بخش کوچکی از نقض حقوق زنان در ایران میباشد که توسط رسانه های دولتی و غیر دولتی ایران و نهادهای مستقل درون کشور(که بسیار محدود میباشند)، منتشر گردیده است.

بدیهی است به علت عدم امکان فعالیت آزاد نهادهای مدنی، وجود سانسور شدید خبری در رسانه های گروهی (رادیو، تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها، اینترنت و ...) ایران، و از سوی دیگر به علت محدودیت ها و قوانین اجتماعی (عرفی و شرعی) که از سوی نظام جمهوری اسلامی اعمال میشود، متأسفانه آمار کاملی از موارد نقض حقوق بشر در مورد زنان در دست نیست.

با این حال، خودکشی، خودسوزی، خودفروشی، اعتیاد، قاچاق دختران و شیوع بیماریهای جسمی و روانی، استفاده بی رویه از داروهای آرام بخش و... که همه روزه شاهد آن هستیم، نیز گواهی بر وخامت اوضاع حقوق زن ایرانی است که آمارش در این گزارش موجود نمی باشد.

 

*در زیر خلاصه ای از موارد نقض حقوق زنان در سال گذشته را به اطلاع شما میرسانیم:

 

احضارروزنامه نگاران  زن:                                    1 مورد

بازجویی روزنامه نگاران  زن:                    2 مورد

محاکمه روزنامه نگاران زن:                                   6 مورد

احکام صادره روزنامه نگاران زن:                6 مورد

توقیف کتابهای مربوط به زنان:                    5 مورد

فیلترینگ سایت ها زنان:                             2 مورد

مطبوعات توقیف شده زنان:                         3 مورد  

احضار فعالين سياسی ، فرهنگی ،اجتماعی:      10 مورد

بازجویی فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:   5 مورد

بازداشت  فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی:   25 مورد

احکام دادگاه ها فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی:3 مورد

حمله به تشکل های زنان :                           2مورد

ضرب و شتم فعالین سیاسی زن:                   3 مورد

جلوگیری از اجرای مراسم :                        2 مورد

اخراج از کار :                                             2 مورد

احضار دانشجویان به نهادهای امنیتی :                       39 مورد

بازجویی دانشجویان:                                 1 مورد

محاکمه دانشجویان :                                  2 مورد

جلوگیری از فعالیت تشکلهای دانشجویی :        3 مورد

احکام صادر شده دانشجويان:                                   3 نفر

بازداشت و دستگیریها در مورد زنان:             125 نفر

محکومين به اعدام و سنگسار:                     10   نفر

زنان اعدام و سنگسار شده:                          2     نفر

 

کلیات موارد نقض حقوق زنان را میتوانید در اینترنت  به آدرس

http://www.bashariyat.de/namaiandeghi%20hai%20kanon/zanan%20kamel%2085.pdf  ببینید . 

"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"

ihrnena@gmail.com     30/11/1385 برابر با 19/02/2007

گزارش یازدهمین جلسه هیئت اجرائی و  نظارت و برنامه ریزی

رئیس جلسه: سعیدسیادتی    منشی جلسه: مهدی گازرانی فراهانی

جلسه در تاریخ 4/2/2007 راس ساعت12 همراه با خوش آمدگویی توسط آقای سیادتی وتوضیح وشرح جلسه شروع شد. گزارش کاری هیئت رئیسه توسط آقای فیروزمندعضو هیئت رئیسه به طور خلاصه از این قرار بود: در ماه گذشته در راستای فعالیت شاخه ها و برای ازبین بردن رکود و بیش از پیش فعال کردن گروهها، اقدام به فراهم آوردن فرمی کردیم که دارای الگوههای مشخصی می باشد که دارای جدول ارزش یابی کاری است که طبق آن می توان نوع کارآیی وفعالیت نمایندگیها مشخص شود که در نهایت در هر سه ماه نوع فعالیت نمایندگیها مشخص و در کنگره آتی اعلام می شود.

گزارش مالی توسط خانم الهه آریانپورعضوهیئت رئیسه ومدیر اموراداری و مالی کانون نیز به اختصار چنین بود: با توجه به گزارش مالی کانون در سال گذشته و با مشخص شدن دقیق هزینه های کانون، و سیاستهای جدید برای بهبود وضع مالی، سیستم مالی را تقویت نموده تا در موارد برگزاری مراسم های ضروری مختلفی مانند 8 مارس که قصد داریم باهزینه های کمتر و برگزاری پرباری اهداف و فعالیتهای کانون را بهتر به بیرون منتقل نماییم، بتوانیم به خوبی عمل کنیم. همچنین برای چاپ به موقع اطلاعبه ها و ماهنامه نیز، باید اعتبار اولیه آن را تأمین کنیم. سپس مسئولین کمیته های زنان، ادیان، تبلیغات، روابط عمومی  و ماهنامه، گزارش فعالیتهای ماه گذشته خود را ارائه دادند و اسامی اعضاء خود را نیز اعلام نمودند.

درخواست آقای منوچهرشفائی از کمیته ها این بود که تعداد اعضاء خود را با ذکر نام و شرح وظائف آنها مشخص کنند وهمچنین کمیته تبلیغات برای فراهم کردن وسایل تبلیغاتی با اعضاء خود درشاخه ها تماس بیشتری داشته باشند.

دراین جلسه تصویب شد که نمایشگاههای آثارهنری وفعالیتها مانند خط، نقاشی و کاریکاتور به صورت چرخشی، حتی المقدور به تمام شاخه ها ارسال شوند و به صورت نمایشگاه در کنار کارهایی مانند میز کتاب و سخنرانی برگزار گردند. درصورت تمایل نمایندگیها باید یک هفته قبل ازمراسم اعلام آمادگی کنند. دراین راستا، نمایندگیهای هانوفر و الدنبورگ آمادگی خود را برای اولین مراسم آتی خود، اعلام کردند

تعین نام اختصاری برای کانونVVMIR : پیشنهاد این کلمه اختصاری برای نام کانون بخاطر تسهیل در بیان و شناخت کانون میباشد که توسط اکثریت آرا، به تصویب رسید.

تقاضای تمدید نمایندگی هلند برای آقای علی سوری موردرأی گیری قرار گرفت و به تصویب رسید.

درخواست نمایندگی آقای حمید حافظی به عنوان نماینده جدید کانون درشهر هامبورگ همراه با معرفی ایشان انجام شد و به تصویب رسید.

تسویه حساب و پرداخت صورت حساب توسط نمایندگیها و اعلام لیست اعضاء پرداخت کننده در اختیار آقای عنایت قرارداده شد.

گزارش طرح تمیز عضو فعال و غیر فعال توسط آقای رئیسی ارائه گردید که تأکید بر حضور اعضاء در جلسات رسمی کانون داشته وجدول ارزیابی حضور اعضاء در جلسات و فعالیتها با درصد، به منظور شناخته شدن عضو فعال وغیرفعال، تأکید بر اجرای میز کتاب و سخنرانی و برگزاری مرتب جلسات هیئت نظارت را در برداشت .

جلسه هیئت نظارت در ساعت 16:00 پایان یافت.

گزارش جلسه سخنرانی 4 فوریه در هانوفر

سعید سیادتی

در روز 4 فوریه 2007 ساعت 16:00 به مناسبت 22 بهمن، جلسه سخنرانی، بحث و گفتگو، درمحل دفتر کانون دفاع از حقوق بشر در ايران نمايندگی هانوفر  ( IIK ) برگزار شد.

در این جلسه، ابتدا سرکار خانم رقیه اصغری شاهدهی سروده ای زیبا در خصوص زن و سنگسار را دکلمه نمودند .

سپس سرکار خانم اعظم لحنی با موضوع نگاهی بر قوانین جزایی و مدنی جمهوری اسلامی  سخنان خود را به اینگونه ایراد نمودند:

جمهوری اسلامی باتکیه بر حقوق اسلامی ، مجموعه قوانینی راتنظیم کرده است که ضمن آن با حذف اختیارات حقوقی زنان در تعیین سرنوشت خودشان ، به ظالمانه ترین وجهی که می توان نسبت به انسان روا داشت ، وی را از حقوق طبیعی وذاتی انسانی محروم ساخته است وبه این ترتیب نه تنها قدمی در جهت تحقق آرمانهای انسانی به پیش بر نداشته بلکه موازین بین المللی از جمله مفاد منشور جهانی حقوق بشر را که خود یکی از تایید کنندگان آن بوده نقض کرده است .

 

با نگاهی عمیق بر گستردگی این نابرابری وبرداشت غیر انسانی را به وضوح نمایان می سازد .ماده چهل ونهم قانون مجازات اسلامی، سن بلوغ را برای مجازات دختران، نه سال در نظر گرفته است وبرای پسران پانزده سال . به این ترتیب دختران نه ساله که هنوز سن کودکی را پشت سر نگذاشته اند مشمول قانون مجازات اسلامی می شوند .ماده دویست وپنج همین قانون قتل را موجب قصاص میداند. در مورد زنان به موجب ماده ماده دویست و نهم قانون مجازات اسلامی ،هر گاه مرد مسلمان ،زن زنی مسلمان را به عمد به قتل برساند ولی یا بستگان زن باید قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازند.

از این جمله دیگر موارد قوانین مدنی :

در مورد حضانت فرزند، در مورد حق انتخاب مسکن ، قانون گذرنامه، قانون مجازات اسلامی در مورد ارتباط زن ومرد، و...

مقایسه این مقررات ومواد قانونی حتی با اصول قانون اساسی که خود تدوین کرده نشان دهنده بعد فاجعه ای است که به آن نام موازین اسلامی داده اند وبه یمن آن سرنوشت زنان ایران را به تباهی کشانده اند.

واقعیت جاری در زندگی زنان ایران طی سالها حکومت اسلامی هیچ یک ازاین اصول قانون اساسی را متجلی نساخته است وموازین اسلامی همواره مانع اصلی اجرا وتامین حقوق انسانی زنان بوده است .

با نظری اجمالی به قانون کارایران ، ویژه کارزنان این طور به نظر می رسد که با نیازهای زنان شاغل همسو بوده اما واقعیت چیز دیگری است با وجود این همه ماده وتبصره وبخشنامه زمیه استثمار زنان بیش از پیش فراهم شده .در جامعه ای که به علاوه بر شرایط نابهنجاراقتصادی وبی کاری زیاد مردان ،مشکلات فرهنگی وخانوادگی ،زنان بسیاری را مجبور به پیدا کردن کار می کند ومشخص است که برای یافتن کاربه شرایط خیلی سخت وزیر استاندارد رضایت می دهند تا دریک توافق دو جانبه با کارفرما انجام هر کاری را تحت هر شرایطی بپذیرند چرا که کار شاق وسخت به هر حال بهتر ازبیکاری ،گرسنگی خود وخانواده ،بی خانمانی وصدها مشکل دیگر می باشد .

در هرحال نه تنها مقررات قانون کار در مورد زنان رعایت نمی شود بلکه شرایطی بسیار غیر انسانی ترکه برفضای کار زنان ایرانی سایه افکنده بر دشواریهای زندگی آنها روز به روزمی افزاید. مشکلاتی که فراورده جمهوری اسلامی در طی بیست وهشت سال برای زنان ایران است .ما همگی می دانیم سرافرازی وتوانایی زنان ، سرافرازی وتوانایی جامعه وخرد وتحقیر شدن آنان ،در هم فرو ریختن جامعه خواهد بود . عدالت اجتماعی زمانی به واقعیت خواهد رسید که علاوه بر تدوین قوانین مردمی ، زمینه های اجرای آن فراهم آورده باشددر غیر این صورت قوانین چیزی نخواهد مگر بازی واژه ها که نتیجه آن انحراف افکار عمومی از واقعیت ها می باشد کاری که جمهوری اسلامی طی این سالها به خوبی انجام داده . 

و پس از آن جناب آقای محمد حسن ذوالقدر در خصوص اینکه 

آیا 22 بهمن 1357 پایان انقلاب است؟

سخنرانی خود را به این شرح ارائه نمودند:

امام می آید- با صدای نوح- تیشه ابراهیم، عصای موسی، با حواریون عیسی و با کتاب محمد، می آید تا دشتهای سرخ شقایق را می پیماید و خطبه رهایی را خواهد خواند.

این بود تیتر یکی از روزنامه های ایران در 7 بهمن 57- جند روز قبل از آمدن امام، چند روز قبل از اینکه بختک شوم استبداد را درست در آ خرین لحظات شکوفایی مبارزات انقلابی مردم ایران، بر عرصه این موفقیت انقلاب که باعث شده بود یک رژیم استبدادی سرنگون شود را بگستراند.

آری فاجعه داشت به راستی آ غاز می شد، او آمد، خطبه رهایی انسان را هر چه بلند تر سر داد، هیچ، هیچ رهایی را ولی متاسفانه این صدا در بین هلهله شادی پیروزی شنیده نشد، شاید هم شد، و شاید هم نخواستند شنیده شود. 22 بهمن 57 سر رسید و بختک فرو افتاد.

پیدایش رژیم خمینی یک ضرورت تاریخی و سیاسی در ایران بود،چرا که در طول مبارزه تاریخی و اصولا در تاریخ بشر هیچ اتفاقی بدون ضرورت ریشه دار صورت نگرفته است، و اینکه انقلاب تاریخی بهمن 57 را می توان در واقع به عنوان فاجعه و نوعی شکست ملت و رهبران ایران برای دست یافتن به آرمانهای تجدد گرایی و مدرنیسم، مدنیت و حقوق بشر در برابر همه انسانها، فارغ از جنسیت و قومیت و مذهب که در آن مانند تجربه های دوران انقلابات و مبارزات گذشته مردم آزادیخواه ایران- کسانی به قدرت رسیدند و بالهای شوم خود را بر آن گستراندند تا همواره طفل این نوع مبارزات مرده به دنیا آید. مستبدانی که حاضر نبودند ایرانی را نظاره گر باشند که در جهت آ بادی و پیشرفت حرکت کند.

این که واقعه علیه انتظار و خواست ما بود نشانه آ ن است که ما هم خود آگاهی چندانی از تاریخ 200 ساله اخیر ایران نداشته ایم چرا که تاریخ دینی ما را از حدود دوره صفویه تا به حال هیچگاه به طور عینی ننوشته اند نیز تجلیل نامه است یعنی تاریخ مستند و یا با دیدی بسیار تنگ می باشد و بسیاری از وقایع اصلی به کلی در آن حذف و یا تغییر ماهیت 360 درجه ای می داده اند- سانسور، همیشه حکومت می کرده است.

مبارزات علیه اسلام و طبقه آ خوند در این 150 سال نتایج خود را نداده چون این مبارزات بسیار سطحی گرفته شده و بر پایه آ شنا یی عمیق با اسلام و افکار و احکامش نبوده بلکه بر پایه سرقت برخی از اندیشه های روشنفکری در اروپای دوران رنسانس علیه مسیحیت به کار گرفته شده است.همان طور که شاه اسلحه وارد می کرده، روشنفکران ما هم فرهنگ فکری و تاریخی را از اروپا وام می گرفته اند تا با اسلام بجنگند. روشنفکران به ندرت با قرآن و تاریخ و احکام و شرعیات اسلامی آشنایی کامل داشتند و به ندرت زحمت تحقیق و انتشار نتایج آن را به خود داده اند.

اگر بتوان بخشی از خوا ستهای ملت ایران را برای رهایی از استبداد دینی و سیاسی دوران قاجار در نهضت مشروطه دید، می توان همز مان واقعه پس از انقلاب 57 را با زگشت فرزندان تاریخی همان شیخ فضل اله هایی ارزیابی کرد که اساسا ایران آزاد و آباد را بر نمی تافته اند و برای اینکار دست به فریب مردم زده اند. و درست به همین علت باعث شدند که در نهایت جای انقلاب خلق با انقلاب فتوایی و جهادی عامه عوض شود، و موجب سقط جنین کودک انقلاب گردد.

و در مرحله دوم واقعیت آن است که شاید چپاولگران ایران و اساسا جهان سوم دست کم برای منافع ملتهای خود و انباشت سرمایه هایشان دلایل زیادی دارند اما معلوم نبود که چرا روشنفکران شرق و غرب زده ایران هم خواسته و هم نخواسته بدون کسب هیچ سودی زمینه را برای سوق دادن ایران و واپس گرایی، ترور، و در نهایت میدان خالی جهت تاخت و تاز آنها بوده و اغلب هنوز هم می باشند.

در حقیقت ما ایرانیان اصولا با تاریخ غریب هستیم و هیچگاه از اشتباهات خود درس نگرفته ایم با نگاهی کوتاه به احزاب و گروههای مختلف اپوزسیون در حال حاضر و زمان قبل از 57 در می یابیم که هیچگاه به یکدیگر گوش نداده و به صورت دمکرات در جهت اتحاد و منافع مشترک گام ننهاده اند. و خواسته یا نخواسته یکدیگر را با شدیدترین روشها انکار و همواره فقط فریاد زده اند و از بودن خود گفته اند و خواسته اند که فقط دیگران را با خواهش یا زور و لجبازی، با خود متحد کنند و هیچگاه هیچ کدام از آنها از دیگران نخواسته که بیایند با هم متحد شوند. برای همین است که می بینیم بزرگترین حرکت و خیزش مردمی قرن معاصر را بختک نا خواسته رژیم اسلامی فرا می گیرد.

این نیروهای انقلابی زمان قبل از انقلاب که علیه استبداد مبارزه می کردند، همگی یا خود مستبد شده یا تن به استبداد داده و در تلاش جهت به دست گرفتن قدرت هر کدام بخشی از اپوزسیون را چه در زمان شاه و چه در رژیم فعلی، تشکیل داده و هنوز هم سر سختانه تمام نیروی خود را صرف حذف رقبا و نه در جهت مبارزه دموکراتیک و همبستگی بر ضد استبداد و دیکتاتوری حاکم کرده اند  . آنها مردم ایران را که با هزاران امید و آرزو و شاید وعده و وعید وارد یک مبارزه سرنوشت ساز تاریخی بر علیه رژیم شاه کردند و توانستند با برگزاری تحصن ها ، آکسیون ها ، تظاهرات و درگیری های مسلحانه با نیروهایش به ویژه در سال آخر حکومتش با اعتصاب گسترده کارگران شرکت نفت و سایر اعتراضات و تظاهراتهای میلیونی، ترفندهای رژیم را جهت بقای خود از بین بردند و رژیم شاه را فقط به امید برپایی یک جامعه آزاد و برابر و در عین حال مرفه سرنگون کردند و حماسه 22بهمن را که روزی فراموش نشدنی است آفریدند.

اما از آنجایی که این مردم فاقد هیچگونه، اتحادیه، نهادهای اجتماعی و سازمانها یا احزاب مستقل سراسری از رژیم شاه بودند و رهبران گروههای مبارز هم در نهایت هیچ برنامه ای برای جایگزین کردن رژیم در حال سقوط نداشتند و یا اینکه می توان گفت شاید در واقع نهایت هدف اکثر آنها فقط انجام اصلاحات در رژیم بود، به هر حال متاسفانه آنها موفق به انجام شعارها و مطالبات و اهداف وعده داده خود نگردیدند. به همین علت است که می بینیم درست بعد از اینکه فوران احساسات میلیونی مردم اندکی پس از سقوط رژیم فروکش کرد، گروها و فرقه های مذهبی که در طول حیات رژیم شاه آزادتر و با امکانات مالی و تبلیغاتی بیشتر بودند به مانند یک جریان متشکل سراسری و سنتی که حمایت توده های خرافی و نا آگاه که از طرف برخی از احزاب مخالف مانند جریانات ملی مذهبی، جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده و مجاهدین خلق هم حمایت می شوند و در این میان دولت های استعمارگر هم در اوج دوران جنگ سرد در جهت منافع و دنباله اهداف استراتژیک مورد نظر خود به گونه ای مستمر و پنهان و آشکار کمک کردند تا این جریان به قدرت رسید. در این میان به طور مثال در سطح بین الملل هم می توان از کنفرانس گوادولوپ نام برد که نهایتاً در ارتجاع مذهبی فرصت یافت که ماموریت خود را در بر گرداندن منافع انقلاب از مردم ایران به سوی آنها ناخواسته عملی و اجرا کند که نه تنها مانع تعمیق و رشد آرمانهایی انقلاب شود بلکه درست به سرکوب وحشیانه و تصفیه خونین تمامی انقلابیون و آزادیخواهانی که دنبال اهداف انقلاب از جمله کسانی که نقش موثر در به قدرت رساندن آنها داشتند، بزنند.بدین طریق قشر بورژا- مذهبی که بازار سرمایه و افکار عمومی را در دست داشت از ضعف گرایش چپ استفاده کرده، اندک، اندک تمامی نیروهای آزادیخواه و سکولار را فجیعانه کشتار و سرکوب کرده و قدرت را به دست گرفت و حتی پس از آن به تصفیه درونی خود پرداخت و ابتدا دولت موقت را وادار به استعفا کرد، زنان و دانشجویان معترض و تمامی رهبران و فعالین و هواداران جنبش های چپ و تمامی آزادیخواهان را از پیر و جوان زندانی یا از دم تیغ گذراند.

در بهار 60 بنی صدر را عزل کرد و واقعه 30خرداد را به وجود آورد، به کردستان حمله کرد و با پیدا شدن بهانه جنگ، ملیونها جوان و نوجوان را به قتل گاه فرستاد و در این حال همچنان سازمان یافته تر دست به تشکیل دسته جات از قبیل: سپاه، بسیج، امر به معروف و لشگرهای مختلف بی نام و نشانش به سرکوب مردم پرداخت.

در این میان بخشی از سازمانهای به اصطلاح چپ آن دوره هم که مبارزه با امپریالیست را در مبارزات طبقاتی پیگیر سوسیالیستی علیه سرمایه داری نمی دیدند در دام امام ضد امپریالیست گرفتار شده و نه تنها در راه جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش اقدام نکردند، بلکه فراتر از آن با جریانات مذهبی همکاری و با سازماندهی آنها نه تنها برای آزادی بیان و قلم، آزادی و برابری زن و مرد و تشکل ها و اعتصاب ها اهمیت قائل نشده و تبلیغ نکردند بلکه به ابزاری جهت سرکوب تبدیل شدند از طرف دیگر سازمانها هم قاطعانه علیه زندان و آزادی زندانیان سیاسی، شکنجه و اعدام، آینده کودکان اقدام نکردند و چون علم رهایی بشر یعنی سوسیالیسم را به درستی نمی شناختند، آنقدر که خانه های تیمی و مبارزه چریکی برایشان مهم بود،کار کردن در راه جگونگی پیدا کردن راه حلهای سیاسی و اجتماعی و تبلیغ آن جهت عبور از موانعی که جلودار مبارزه آنها بود عمل نکرده و حتی با اینکه در موقع انقلاب صدها هزار کارگر زحمت کش دور آنها برای مبارزه گرد آمده بودند با ناتوانی های تشکیلاتی و ضعف و یا استبداد رهبران سیاسی و اجتماعی گروههای مخالف، انرژی و توان این توده های میلیونی را هم به بیراهه کشاندند.

با توجه به اینکه اساسا انقلاب تحول پیچیده، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که طی آن حکومت را زیر سوال می برد و گروهها و اقشار گوناگون سیاسی و اجتماعی به مبارزه می پردازند تا قدرت حاکم را براندازند و آلترناتیو خود را جایگزین کنند ولی متاسفانه به علت عدم شرایط سازماندهی و بسیج سیاسی توده های انقلابی که مهمترین عامل رشد و گسترش و شکوفایی انقلاب است، جمهوری اسلامی خواسته یا نخواسته در صورت یک آلترناتیو ناخواسته و سرطانی، به عرصه ظهور رسید. ولی چون که بنام تعاریف و تجربه های انقلابی، دستاوردهای مورد هدف را در پی نداشت، بنابر این توده های مردم همچنان انقلاب را به آخر نرسانده و هنوز در پی مبارزه می باشند. که این واقعیت را با توجه به مطالبات و خواسته های مبارزات جاری کارگران، زنان، دانشجویان، جوانان و مردم آزادی خواه و تحت ستم گاه حتی بعد از گذشت حدود28 سال هم به لحاظ کمی و کیفی نسبت به دوران 57 از تجارب فراوان و آگاهی بیشتری برخوردار است. نشان داده وجود هر روزه ی اعتراضات و اعتصابات کارگری و توده های مردمی در شهر های مختلف، گواه بر این است که انقلاب 57 پایان مبارزات مردم نبوده ولی می بینیم که متاسفانه هنوز هم عدم تشکل های علنی و واقعا دمکرات یکی از بزرگترین موانع برداشتن گامهای بزرگ در جهت مبارزه است تا وقتی دگربار یک رژیم دیکتاتوری مانند جمهوری اسلامی درست بعد از یک جنگ خانمانسوز و قبل از شادی اتمام جنگ از ترس اوج گیری اعتراضات مردم، دست به اعدام زندانیان و حتی دستگیری و اعدام زندانیان سیاسی آزاد شده، فعالین کارگری و هر کس که فکر می کند به نوعی با حکومت رژیمش مخالف است، می زند و وحشیانه آنها را قتل و عام می کند و حتی علاوه بر داخل ایران حامی جریانات تروریستی و آدم کش از قبیل حزب الله لبنان و غیره می شود و مخالفین سیاسی خود را در خارج از کشور هم تحت تعقیب، تهدید و ترور قرار می دهد جوخه های مرگ را برای قتل مخالفان به سراسر دنیا ارسال می کند.

یکی دیگر از دلایل ادامه مبارزات مردم 2 خرداد 76 بود که مردم به ویژه جوانان و زنان در یک همبستگی بی سابقه با آرای بیشمار تعادل رژیم را به هم ریختند و مانع یک دست شدن جناحهای رژیم شدند و شکاف جناحهای رژیم را در جهت فروپاشی جناحهای رژیم عمیق تر کردند چرا که با وجود توهم برخی از مردم به شعارهای خا تمی، بخش عظیمی که قدرت تحلیل داشتند و فریب رژیم را می شناختند و به جهانیان شناساندند که خاتمی هم یکی از مهره های رژیم است و در دوره او هم مانند دوره های قبل فعالین سیاسی و دگر اندیشان و مخالفین، معلمین، و دانشجویان به همراه تمامی مردم و زنان جامعه، ترور، تهدید، اعدام، سنگسار سرکوب شده اند و به جهانیان نشان دادند که این اتفاقات در دوره رئیس جمهوری افتاده که وعده جامعه مدنی و گفتگوی تمدنها را می دهد. آری 28 سال از افتادن این بختک شوم بر روی انقلاب مردمی می گذرد و هنوز مردم ایران برای اینکه دست و پای آنها را نبرند، سنگسار نشوند، سرکوب، شکنجه، اعدام نشوند و یا زنانشان در انتخاب حتی مد لباسشان آزاد باشند، دختران 9 ساله به شوهر داده نشوند و حقوق کودکان به رسمیت شناخته شود و حداقل شکم انسانها سیر شود، مبارزه می کنند و کشته می شوند آن هم علیه رژیمی که با وجود تمامی تعهدات بین المللی خود نسبت به اجرای مفاد اعلامیه حقوق بشر، موارد آن را در راستای اهداف خود تفسیر و خواهان جهانی شدن آن است.انقلاب ادامه دارد، انقلاب در حال حاضر شاید به واقع یک امر ضروری در تاریخ جامعه ایران است تا برابری واقعی مرد و زن، لغو شکنجه، اعدام، سنگسار، و سایر محرومیت ها را بر طرف سازد، مطالباتی که قبل از سال57 مطرح نبوده و شاید به این شدت مطرح نبوده است چرا که مردم فقط  برای شرایطی بهتر و بالاتر رژیم شاه را سرنگون کردند نه اینکه به دوران قرون وسطی و جهل و جنایت باز گردند.

در واقع این سرکوب ها و جنایات بختک رژیم توانسته است انقلاب را به تاخیر انداخته ولی به هیچ عنوان نتوانسته مانع آن شود. و بر ماست همبستگی و اتحاد برای برپایی رژیمی که برابری و رفاه اجتماعی را برای همگان به ارمغان آورد، پس مبارزان، آزادی خواهان برای پیروزی، اتحاد، اتحاد، اتحاد و با یادآوری این جمله معروف که:

یک بار فریبم دادی شرم بر تو- بار دوم اگر فریب خوردم شرم بر من

بیداری و زندگانی بیدارم آرزوست.

و سپس حاضرین با سخنرانان به بحث و گفتگو پرداختند و جلسه در ساعت 18:00 به پایان رسید.

گزارش جلسه ماهیانه نمایندگی آیشفلد

امیر حسین بهادری

این جلسه در روز جمعه 15.12.2006 در محل نمایندگی راس ساعت 13 با حضور اکثر اعضا برگزار گردید . در ابتدای جلسه در مورد کنگره سوم دسامبر که در هانوفر برگزار گردیده بود بحث و گفتگو شد و با توجه به حضور تمامی اعضای شاخه در کنگره مذکور کلیه اعضا از نحوه برگزاری انتخابات و همینطور از اعضای منتخب هیت رئیسه جدید ابراز رضایت کردند . سپس در مورد اقدامات انجام شده توسط امیر حسین بهادری بعنوان مسئول تبلیغات روابط عمومی نمایندگی توضیحاتی به شرح زیر اعلام گردید. ترمیم آرم قدیم کانون و طراحی آرم جدید و ارسال آن به ایمیل آقای عبدالله محترم زاده تهیه متن آلمانی مورد نیاز شهرداری به منظور اخذ مجوز برگزاری میز کتاب و ارسال آن جهت مهر و امضا به هیئت رئیسه کانون ایجاد امکانات جدید برای وبلاگ نمایندگی ، انتقال مقالات اعضا برروی وبلاگ ، گزارش جلسات ماههای گذشته نمایندگی بر روی وبلاگ ، انتقال فراخوان ها و اعلامیه ها و گزارش 3 ماهه نقض حقوق بشر در ایران بر روی وبلاگ نمایندگی ارسال آخرین جز مربوط به نقض حقوق پیروان ادیان به کمیته ادیان توزیع اعلامیه های آلمانی زبان مربوط به نقض حقوق پیروان ادیان و صورت اسامی اعدامیان  سال 2006 ایران اخذ  شده از کنگره ( سوم دسامبر هانوفر) در میان اعضای کلیسای nicolai  شهر mühlhausen تهیه گزارش مالی ماه دسامبر 2006 و تسویه حساب با اعضای نمایندگی و واریز وجوه جمع اوری شده به صندوق کانون سپس آقای شهریار ایازی پیشنهاد نمودند برای توسعه فعالیتهای نمایندگی و اطلاع رسانی از وضعیت حقوق بشر در ایران با سازمانهایی نظیر انتگراسیون و کاریتاس ارتباط بیشتری برقرار شود. که اعضا با پیشنهاد موافقت کردند و قرار شد این موضوع را خود آقای شهریارایازی پیگیری نمایند .سپس آقای  ایازی از اطلاعات جدیدی که در مورد کردستان و نقض حقوق کردها در ایران اتفاق افتاده بود گزارش مشروحی ارایه دادند و قرار شد گزارش مکتوب آنرا تهیه و راسا برای کمیته اقوام و ملل کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ارسال نمایند .

ضمنا امیر حسین بهادری با توجه به تاثیر گذاری جنبش دانشجویی در ایران پیشنهاد ایجاد کمیته ای به نام کمیته دانشجویی را ارائه نمودند که قرار شد در کنگره بعدی مطرح شود .

در پایان اقای اسماعیل عنایت اصل از همکاری اعضا جهت شرکت در کنگره ماه دسامبر و همچنین شرکت فعالشان در جلسات داخلی نمایندگی تشکر نمودند و جلسه در ساعت 15:30 به پایان رسید .

گزارش جلسه نمایندگی الدنبورگ– لر فوریه 2007

کیانوش مرادی

جلسه داخلی نمایندگی الدنبورگ – لر کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در تاریخ سیزدهم فوریه 13.02.2007دردفتر این نمایندگی با حضور اعضاء، به ریاست خانم وفا سیاحی از ساعت 16 رسمیت یافت.

در این جلسه آقای کیانوش مرادی به عنوان منشی جلسه انتخاب شدند.

در ابتدا ریاست جلسه ضمن عرض خیر مقدم به حضار، طی سخنان مبسوطی به گزارش اخبار در ماه گذشته و علی الخصوص نقل و انتقال نیرو در خلیج فارس و احتمال حمله نظامی آمریکا پرداختند که مورد توجه اعضاء قرار گرفت.

و در پایان موارد مطروحه در ادامه جلسه را به اطلاع حضار رسانیدند.

سخنران جلسه آقای وحید محمد تقی نژاد بودن بودند که در خصوص ماده دو اعلامیه جهانی حقوق بشر( به مضمون اینکه هر کس می تواند بدون هیچگونه تمایز خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، زبان، جنس، مذهب، عقیده سیاسی، ملیت، وضع اجتماعی ،ثروت ، نسب و یا با هر موقعیت و عقیده دیگر حق دارد از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیه ذکر شده است بهره مند شود.) به ارائه گزارش در خصوص نکات مورد اشلره در این ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر پرداختند. چکیده گزارش و توضیحات آقای وحید محمدتقی نژاد به شرح زیر است.

حقوق بشر راکه به معنی ابتدای ترین حقوق هر انسان از هر رنگ و هر نژاد و ملیت وقومیت است را تعریف و هم چنین ایشان در مورد کانون واهداف آن که افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران و مبارزه با تبعیض نژادی دفاع از حقوق پناه جویان را با مثال ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر این که هر انسانی می تواند در هر جا که مایل باشد زندگی کند. در ادامه از انتشار و پخش گزارشات موارد نقض حقوق بشر توسط فعالان دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی و هم چنین در سایت اینترنتی کانون به نام بشریت توضیحاتی ارائه دادند. در ادامه سئوالاتی توسط حضار به عمل آمد که توسط سخنران محترم جواب های مقتضی ارائه گردید.

به دلیل غیبت سرکار خانم لیلا سبحانی سخنران دیگر جلسه این بخش برنامه اجرا نشد .در ادامه درخصوص شرائط عضویت در کانون و نیز عضو فعال بحث و گفتگو به عمل آمد. که اهم نکات به سمع حضار رسید.در ادامه درخواست عضویت آقای مجتبی ساحلی پور در کانون دفاع از حقوق بشر در ایران نمایندگی الدنبورک- لر مطرح گردید. که پس از بحث و بررسی به تائید اعضاء نمایندگی قرار گرفت.

در ادامه جلسه به دلیل غیبت های مکرر خانم سبحانی ، اقای خلیل رئیسی فرد، مسئول نمایندگی عهده دار موقتی امور مالی گردیده و به تسویه حساب با اعضاء نمایندگی پرداختند.که همه اعضاء حاضر در جلسه به پرداخت حق العضویت ماهانه خود اقدام نمودند.

در ادامه روز سه شنبه سیزدهم مارس 2007 جهت تشکیل جلسه بعدی نمایندگی تعین و آقای وحید محمد تقی نژاد به عنوان رئیس جلسه و سرکار خانم وفا سیاحی به عنوان منشی جلسه و آقای کیانوش مرادی به عنوان گزارش اخبار مورد تصویب قرار گرفت.

جلسه در ساعت 18.50 به اتمام رسید.

گزارش تصویری میز کتاب در شهر الدنبورگ

وحید محمد تقی نژاد

 

    

برگشت