کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی  61   

جلسه برمن نمایش فیلم زن زیادی

سعید بروجردی آذر

در جلسه نمایش فیلم ،سخنرانی، بحث و گفتگویی که در روز سه شنبه 16 ژانویه 2007  و از ساعت 15  در شهر برمن آلمان در سالن لاگرهاوس این شهر برگزار گردید . ابتدا فیلم زن زیادی به نمایش در آمد . این فیلم به منظور اینکه نشانگر افزایش فشار بر جوانان وزنان و نقض مستمر حقوق بشر درایران می باشد. توسط برگزار کنندگان ، انتخاب شده بودکه با استقبال دیگر اعضای کانون دفاع از حقوق بشروشرکت کنندگان دیگر روبرو گردید .

 بطوریکه همگی خواستار برگزاری و نمایش این چنین فیلمهایی شدند .

پس از پایان فیلم خانم فرزانه مهدی بیگی  درباره پایمال شدن حقوق زنان ایرانی توسط حکومت اسلامی صحبت کردند و با نگاهی اجمالی به وضعیت زنان در ایران در سه ماهه مهر و آبان و آذر گزارش مفصلی از موارد نقض شده از حقوق زنان را ارایه کردند و آن را مغایر با اصول و قوانین حقوقی بشری دانستند. ایشان همچنین از وضعیت اسفبار حقوق زنان در ایران صحبت نموده و در مورد سنگسار و اعدام زنان در حکومت آخوندی که طی سال 2006 شدت یافته سخنان مبسوطی ایراد نمودند.

پس از سخنان خانم مهدی بیگی سوالاتی از طرف شرکت کنندگان مطرح شد که توسط ایشان پاسخ داده شد. این جلسه در ساعت 19 به پایان رسید.

گزارش جلسه ماهیانه شاخه هانوفر ماه فوریه

رقیه اصغری شاهدهی

جلسه ماهیانه نمایندگی هانوفر در تاریخ 2007 .02.11 در دفتر کانون با حضور اکثریت اعضاء و با خوش آمد گویی آقای ناصر ودودی «مسئول جلسه» و معرفی خانم رقیه اصغری، به عنوان «منشی جلسه» در ساعت 13:00 آغاز شد.

ابتدا خانم شاهدهی قطعه ای را بنام بگذارید  بشرح زیر خواندند .

دستهایم را آزاد بگذارید، مرا در گونی نپیچید، میخواهم وقتی که مرا تا گردن در خاک فرو میکنید، زندگی را، هوا را برای آخرین بار لمس کنم. بگذارید یک بار دیگر و با تمام وجود ببوسمش و لمسش کنم. از خاک برآمدم و باز به خاک بر میگردم. و او مرا چون معشوقی با دستهای گرم در آغوش میگیرد. پرتاب کنید، سنگریزه های نفرت را بر سر و صورتم بکوبید. ای زن که دستانت را از سنگ پر کرده ای، چرا پرتاب می کنی؟

با هر سنگی کدامین عقده ات را خالی می کنی، از کدامین عشقت می هراسی؟

به یاد کدامین معشوقت می افتی؟

به یاد کدام بی وفایی پرتاب می کنی؟

 آخ، آخ سرم، صورتم، فریادم را بشنوید ای دیوارهای چشم انتظار ویرانی، ای درختان چوبه اعدام، ای آسمان که همیشه نظاره گر جنایات بودی، به خشم بیا و طوفانی به پا کن. تو که سنگ پرتاب می کنی، سرخی پخش شده خونم را بر گونی می بینی ولی من شوری آن را احساس می کنم. مزه گرم و دلنشین زندگی و عشق میدهد. بر لبانم بکوبید! جایی که مدتها جایگاه لبان او بود. « او » کجاست که تحمل کند ضربات را؟

جسمم را از بین می برید. آیا فقط من سزاوار این تنبیه بودم؟

آیا« او » مرا با عشق، چیزی که شما نمی شناسید، در آغوش نگرفته است؟

آخ چشمانم، بکوبید، سنگها را بکوبید. من از پشت این گونی رنگین از خون، چهره های شما را می بینم کاش می توانستید مرا ببینید، چشمانم را که غم در آنها لانه کرده است، تنهایی را از چهره ام بخوانید، سنگها را بکوبید زیرا از نام عشق هم می ترسید. ای دژخیمان چرا فقط مرا..... این جسم تاریک را از روی چهره ام کنار بزنید، یک عمر در تاریکی زندگی کرده ام، یک عمر به جرم زن بودن تحمل کرده ام، حالا که مرا در خاک فرو برده اید بیایید ریشه هایم را در یابید. آخ سر و صورتم را به خون آغشته کردید، خونی که رنگ سرخ دارد، رنگ قلب و عشق، دردی احساس نمی کنم، چون سنگها بر جسم فرو می آیند، دردی که بر سینه ام، بر قلبم دارم بیشتر است. لحظه ای، فقط لحظه ای به گناه من فکر کنید، آیا خود شما بیگناهید؟

با همان دستانتان که سنگ پرتاب میکند تا به حال چه کسانی را در آغوش خود جای داده اید؟

با همان قلبتان که از هر چه سنگ سخت تر است و پر از کینه، چند نفر را عاشق شده اید؟

با همان چشمانتان که سرخی خون مرا نظاره میکند تا بحال چه دیده اید؟

من از بدو تولد متهم بودم، چون زن هستم. لحظه ای که فکر کردم میتوانم انسانی آزاد باشم بطرف « او » رفتم، چون عشق را فهمیدم و زندگی را، حال کجا هستم؟

بگذارید، فقط یک بار دیگر دخترکم را در آغوش بگیرم، ببویمش و بعد ضربه های عقده خود را با سنگ نثارم کنید. جسمم را تکه تکه کنید. آیا میتوانید افسانه عشقم را از بین ببرید؟

میتوانید دوستی و محبت را از روی زمین بردارید؟

میتوانید خونهای ریخته بر گونی را که از وجود یک انسان  سر چشمه میگیرد، فراموش کنید؟

بگذارید، در این لحظه، از پشت این تاریکی فقط یک بار دیگر...

در شروع جلسه آقای مهدی گازرانی فراهانی، اخبار اخیر نقض حقوق بشر را تفسیر کردند و پس از آن آقای اکبر بشارتی اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده های 9 الی 11 و آقای منوچهرشفائی ماده های 12 الی 14 را قرائت نموده و به بحث و بررسی پرداختند.

در ساعت 14 مسئول شاخۀهانوفر، آقای سعید سیادتی، به مناسبت 22 بهمن، سخنرانی خود را در خصوص انقلاب ایران در سال 1357، ارائه دادند.

بعد از آن آقای احمد امیری، نظر اعضای کانون را در رابطه با آخرین کاریکاتورش جویا شد. همچنین برای برنامه های آتی شاخه و برگزاری مراسم روز زن در 11 مارس بین اعضای کانون، برنامه ریزی و تقسیم وظایف گردید.جلسه در ساعت 17:00 پایان یافت.

گزارش میز کتاب در شهر هام

شهاب سبحانی

در این مراسم که در تاریخ 27.01.2007 در شهر هام برگزار شد، اعلامیه ها، اطلاعیه ها و گزارشهای مدافعان و فعالان حقوق بشر در اروپا و آمریکا و کانون دفاع از حقوق بشر در ایران در مورد نقض گسترده و برنامه ریزی شده حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی به زبانهای فارسی و آلمانی بین مردم شهر هام پخش شد.

در این مراسم افراد مراجعه کننده راجع به ایران، اسلام، جنگ، بمب اتم، سوالاتی را مطرح کردند که به آنها جوابهای قانع کننده داده شد و اطلاعات لازم از وضعیت کنونی ایران در اختیار شهروندان قرار گرفت.

این مراسم از ساعت 13 آغازو در ساعت 15 به پایان رسید.

هشت مارس روز جهانی زن

حسیـن رضـی

تاریخچه نامگذاری روز هشت مارس به عنوان روز جهانی زن به سال های میانی قرن 19 میلادی برمی گردد. این دوره زمانی با توسعه صنایع، تنش های اجتماعی، رشد روز افزون جمعیت و رواج اندیشه ها و پدیداری ایدئولوژی های گوناگون همراه بود.

در هشتم مارس1857 زنان کارگر صنایع نساجی امریکا علیه شرایط دشوار و دهشتناک کار و زندگی از جمله استثمار شدید، ساعات کار طولانی و دشوار در ازای دستمزد اندک و عدم امکانات ومزایای رفاهی به پا خاسته، به خیابان ها ریختند و خواهان کاهش ساعات کار، افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار و تامین اجتماعی شدند.

سال ها بعد در سال 1910 در دومین "کنفرانس بین المللی زنان" به پیشنهاد "کلارا زتکین" از زنان مبارز آلمانی که از جمله رهبران این کنفرانس به شمار می رفت، با یادکرد مبارزه زنان کارگر صنایع نساجی آمریکا روز هشت مارس به عنوان" روز جهانی زن" نامگذاری شد.

فروغ هشت مارس در سال 1917با اعتصاب همگانی کارگران پتروگراد روسیه فروزانتر شد. این واقعه در اعتراض به گرسنگی، استبداد تزاری، جنگ و کشته شدن 2 میلیون سرباز روس با عنوان" اعتصاب برای صلح و نان" بر گزار شد که  درنهایت در پیوند با مبارزات فراگیر همه اقشار مردم روسیه به عزل تزار و فروپاشی نظام تزاری روسیه انجامید.

با این رویداد بزرگ، 8 مارس 1917 به روزی فراموش نشدنی در تاریخ تبدیل شده و به عنوان" روز جهانی زن" رسمیت ویژه یافت. درنهایت پس از فراز و نشیب های فراوان سازمان ملل متحد در سال 1975، این روز را به عنوان " روز جهانی زن" به رسمیت شناخت.

اما در ایران گرامیداشت زن ریشه در دوران باستان دارد. روز" اسفندگان" پنجمین روز از ماه اسفند روز عید زنان بوده و مردان در این روز به زنان هدیه می دادند.

آغاز جنبش های اجتماعی زنان در دوران معاصر مصادف با انقلاب مشروطیت و اوایل دوره پهلوی می باشد.

در این دوره زمانی دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و آغاز تلاش برای آموزش همگانی، موجب تاثیرات بسزایی در ساختار سنتی جامعه شده بود.

از جمله زنان فعال دوره مشروطه می­توان به "طوبی آزموده"، مدیر مدرسه" ناموس"، " ماهرخ گوهر شناس"، مدیر مدرسه" ترقی بٌنات" و " زینب پاشا" مبارز آذربایجانی اشاره کرد.

"روزجهانی زن" نخستین بار در سال1300 خورشیدی توسط انجمن "پیک

نسوان" که از گروه های سوسیالیستی بود، برگزار شد. این مراسم تا 17 اسفند  1357 دیگر تکرار نشد و در آن سال هم از واکنش خشمگین نیروهای مخالف در امان نماند.

درسال های پس از آن نیز در واقع گرامیداشت این روز به نهانگاه خانه­ها و محافل خصوصی منحصر بود، اما در 5 سال گذشته این روز علی رغم مخالفت های فراوان با تلاش­های زنان ایران  به صورت با شکوهی گرامی داشته می شود.

کودک آزاری (2)

اعظم لحنی

حال اگر به بحث خود برگردم باید تأکید کنم که خشونت در هر شرایطی و در هر رابطه ای انسانی نیست و باید از آن حذر کرد. بنابراین سیستم اجتماعی و نوع حکومتی نقش جدی و درجه اول در مسئله خشونت علیه کودکان دارد. پارسال یکی از مسئولین دولتی در روزنامه ها گفت که بعضی از والدین کودکان را برای گدایی به خیابان میفرستند و میخواست بدین وسیله از بار مسئولیت خود و دولتش در این رابطه شانه خالی کنند. اما این مسئول بیشرم دولتی که اسمش آقای دکتر حسن علم الهدایی است نمیفهمد که خانواده کودک تامین اقتصادی ندارند, بیکارند و زندگیشان زیر بار فشار بیکاری و نداری خم شده مجبورند اینجوری خود و فرزندانشان را زنده نگهدارند. آقای دکتر نمیخواهد قبول کند که مسئولین جامعه ایران زندگی کودکان و خانواده هایشان را به تباهی کشانده اند و هیچ حرمت انسانی برای آنها قائل نیستند. آقای دکتر میداند که با جرثقیل اعدام کردن آدمها در ملا عام چه شکنجه روحی و وحشتی در جامعه بوجود میاورد. صف بیکاران در بازار کار, کارکودکان در بازار کار (80 در صد کار گران کوره های آجر پزی کودکان بین 8 تا 15 سال هستند), هزاران کودک دستفروش, ماشین شور در خیابانهای تهران و یا میلونها آدم دستفروش در سراسر ایران. همه و همه اسناد وجود بیکاری

و بی معیشتی افراد جامعه امروز ایرانند.

بر همین اساس است که در قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی بند یک ماده 59 مجازات عمومی اجازه میدهد که کتک زدن کودک مجاز است و این را تربیت قلم داد میکند. در این فضا و در این شرایط ترجمان قانون در جامعه چه میشود. البته در قانون نامبرد گفته شده

1ـ در مواقع ضرورت

2 ـ در حد متعارف, باید کودک را کتک زد.

حال سوال اینجاست چه کسی حد متعارف را تشخیص میدهد؟

و یا کجا میتوان ضرورت کتک زدن کودک را معلوم کرد؟

سوال اینجاست چرا در جامعه ایران و در قانون اساسی اش به این روشنی حقوق کودک را زیر پا میگذارند؟ زیرا مسئولین حکومتی خود سیستمی بکار میبرند که خشونت علیه آدمها جزو آن است و با دست باز گذاشتن خانواده ها در آزار کودکان. کودکان را از بدو زندگی با خشونت و بی حقوقی آشنا میکنند. روحیه انسانیت شان را پایین نگهمیدارند و کودک از بدو زندگی خشونت را بعنوان یک متد زندگی در برخورد به اطرافیان و دیگران بکار میگیرد. با این روحیه و متد بزرگ میشود. بهمین خاطر است خشونت , افسردگی , تجاوز و بی حقوقی بعنوان یک نورم در جوامعی مثل ایران برسمیت شناخته میشود. در تحقیقاتی که روانشناسان کرده اند نشان داده شده. کودکانی که در یک محیط خشونت آمیز بزرگ شده اند کمتر حس انساندوستی و امپاتی را دارند تا کودکانی که در یک محیط دور از خشونت بزرگ شده اند. همین تحقیقات ثابت کرده که کودکانی که در محیطشان خشونت بکار رفته و یا مورد تجاوز قرار گرفته اند قدرت اقناع و قدرت بحث کردن در مورد مسائل را کمتر دارند تا کودکانی که در یک شرایط احترام متقابل و اقناع بزرگ شده اند. در جوامعی که کتک زدن کودک ممنوع است درجه سلامتی جسمی و روحی کودکان بالاست و انسانها برای حل مشکالات خود به بحث و اقناع رو میاورند. اما کودکانی که در محیط خشونت امیز بزرگ شده اند همیشه در فکر توطئه, آزار دیگران و بکار گیری خشونت و انتقام هستند.یا این نوع آدمها ترسو و مطیع بالا هستند در حالی که به افراد ضعیف دور و بر خود اجحاف روا میدارند پس مسئله آزار کودک و کتک زدن به کودکان یک معضل شخصی نیست بلکه یک معضل اجتماعی جدی است و در وهله اول مسئولین جامعه را باید مورد مواخذه قرار داد. بهر اندازه امنیت و حرمت انسانها در جامعه پاسداری و رعایت شود بهمان اندازه هم مسئله تربیت کودک و آموزش کودک مورد توجه قرار میگیرد. اگر به حوادث و اتفاقاتی که در دور و بر کودکان میافتد نظر بیافکنیم از یک مسئله عیان خبر میدهد. تمام اتفاقات ناگواری که در محیط و زندگی روزانه کودک اتفاق میافتد انسانهای بزرگ بوجود آورنده اش هستن. کودکان موجودات بی دفاعی هستند که حتی از عزیزانشان هم (مثل برادر و خواهر بزرگتر, پدر و حتی از مادر) آزار میبینند. این جالب است. والدینی که با هزار آرزو صاحب بچه ای میشنوند خود به آزار دهندگان آنها تبدیل می شوند.این یک پدیده اقتصادی, سیاسی و اجتماعی است چگونه کسی حاضر میشود که جگر گوشه اش را آزار دهد. کسانی که این کار را میکنند خود قطعا از نظر روانی سالم نیستند. چرا؟            ادامه دارد

حقارت زنان

مژده پورمحمودی

مسببن سرکوب و حقارت زنان از يک سو قدرت های امپرياليستی مردسالارند که جنگ های تجاوزگرانه خود را تحت نام  "زنان" و "حقوق بشر" برای مردم منطقه به ارمغان می آورند و از سوی ديگر مرتجعين بنيادگرای اسلامی که زنان را به برده مبدل کرده اند.
قتل هزاران زن و کودک در افغانستان و عراق ، تجاوز سربازان آمريکايی به زنان عراقي، تدوين قانون اساسی ضد زن اسلامی توسط جريانات بنيادگرای اسلامی با کمک مشاوران آمريکايی و ساير دول غربی در عراق و افغانستان گوشه ای از "آزاد سازی" زنان به سبک امپرياليستها ست. از سوی ديگر جريانات مرتجع اسلامی از طريق برنامه سياسی شان در حال تشديد و گسترش سرکوب و حقارت زنان هستند. قوانين نابرابر و مجازات های اسلامی عليه زنان و حجاب اجباری در ايران فشرده قدرت مردانه اسلامی است. تجاوز و قتل زنان و دختران در افغانستان نماد قدرت جريانات جنگ سالار و مرتجع اسلامی است ، که قصد بدنام کردن اسلام را دارند.         

همه اين وقايع به  زنان می آموزد که هر راه حلی جهت رهايی و آزادی زنان در چهارچوب ساختار کنونی حاکم بر جهان همانقدر کاذب است که جستجوی رهايی زنان در چهارچوب ايدئولوژی های مذهبی مرتجع .              زنان در ادامه راهی که سال گذشته آغاز کردند، به دنبال ساختن جهانی هستند بر پايه قدرت و مشارکت تمامی انسانهايی که بر علیه نظام های متکی بر ستم و استثمار مبارزه می کنند. زنان خواستار جهانی هستند که در آن ناقص سازی جنسی زنان نه يک سنت بلکه يک جنايت محسوب شود. هيچ دختر خردسالی به  حجله  تجاوز نرود، هيچ زنی به بهانه  ناموس مرد  به قتل نرسد، هيچ زن و دختری برای خلاصی از شر خشونت مردسالاری خودکشی و خود سوزی نکند ، هيچ زنی به جرم دوست داشتن و يا رابطه جنسی مجازات و سنگسار نشود ، جهانی که همجنس خواهی را يک جرم و ناهنجاری تلقی نکند ، هويت زنان با همسر و مادر بودنشان تعيين نشود.

کسی نتواند زنان را به اجبار درآشپزخانه و اندرونی حبس کند و آنان را از مشارکت در توليد اجتماعی و فعاليت های سياسی محروم کند، زنان مالک و صاحب اختيار بدن خود باشند و بتوانند برای بچه دار شدن و يا نشدن، خود تصميم بگيرند، جهانی که برابری زنان با مردان را در تمامی عرصه ها تامين کند.اين ها جلوه هائی از آرمان رهائی زنان است، که بايد در دسترس ميليون ها زن ستمديده قرار گيرد. آرمانی که به زنان اميد می دهد، اميدی که به آنان شجاعت و قدرت می بخشد تا بتوانند با مبارزات آگاهانه خود آينده ای بدور از هرگونه ستم و استثمار جنسی و طبقاتی را خلق کنند.

مرثیه اعدام

فرزانه مهدی بیگی

حکم اعدام یکی از قوانین ضد انسانی است که در کنار دیگر اشکال سرکوب علیه بشریت توسط دولتهای سرمایه داری در جهان صورت می گیرد.

اما مدافعین تغییرات مسالمت آمیز و نظم سرمایه داری و " علیه خشونت "، این واقعیت انکار نا پذیر را با آگاهی کامل از توده ها به خاطر منافعشان  پنهان می کنند. 

انسانهای آزادیخواه بر خلاف دیدگاه  مذهبی و غیر مذهبی که فرهنگ "شهادت و ایثار" را تبلیغ می کنند، مروج زندگی بهتر در یک جامعه انسانی می باشند .

بکوشیم با آزاد کردن فرد از وجدان" گناهکار" انسان را به شهروند آزاد بدل سازیم وبا پرورش فرد آزاد و مستقل از دولتها، مذاهب ،جامعه ائی را هموار سازیم که رشد و شکوفائی انسانی را ممکن سازد!                                                                   

به همین منظور بایستی مجازات اعدام  ازقوانین تمامی "دولت ها " برداشته شود و برای پایان بخشیدن و رهائی از قصاص و سنگسار، قتل و اعدام دهها و صدها زندانی محکوم به مرگ به هر دلیل سیاسی و غیر سیاسی ، جنسی، ملی ،مذهبی، نژادی، حریم های شخصی و اقشار نابود شده اجتماعی همچون معتادین مبارزه کنیم.

ضرورت طرح خواست لغو مجازات اعدام نه تنها امروزدر ایران حیاتی و مهم است بلکه برای  آینده  جامعه ایران که بدور از قتل و جنایت، سرکوب و اختناق، زندان و شکنجه، امری حیاتی و تعیین کننده میباشد. 

بحث مجازات اعدام  بسیار مهم و اساسی است زیرا با در نظر گرفتن شرایط حساس کنونی و درگیر های اخیر و نگرانیهای خانواده های زندانیان سیاسى، که فرزندان شان يا حکم اعدام گرفته و ماهها يا سالها در شرایط مرگ و زندگی نگه داشته و در بلاتکلیفی قرار دارند.

این سازمان دهندگان کشتار که بر اریکه قدرتند دوباره موفق نشوند به راحتی نیروهای آزادیخواه، زنان، کارگران، روزنامه نگاران، اهل قلم، دانشجویان و مردم تحت ستم راهمچون سالهای60 و67 از بین ببرند و نابود کنند.

زنان و پسران، مردان جوانی که با رویاهای زیبا و آرزوهای بی شمار به سرنوشتی از پیش تعین شده اعدام گردیدند .

دختران و پسران جوانی که با سپری کردن سال های کودکی خود با طعم نا برابری های اجتماعی و با قیام 57 یکی پشت دیگری سر نهاده و در اوج جوانی در جستجوی آزادی  و عشق به همنوع و در بدست آوردن  سرنوشت خویش در یک جنبش انقلابی  برای بدست آوردن آلترناتیوی از پایین و بدنه اجتماعی آغاز کردند،  و برای احقاق خود و جامعه، برای امنیت و فردائی درخشان اندیشیدند .

به یاد آن عزیزان که زیر تازیانه تخت شکنجه و اعدام هائی که تیر خلاص شان را آخرین گلوله ئی بود که جانشان را می گرفت، شعار لغو حکم اعدام را  به خواسته واقعی تبدیل کنیم.

امروز نگاه و بررسی به واقعیات بطور همه جانبه جایز می شمارد که با تعهد و مسئولیتی صد چندان و آگاهانه با دیده دگرگونه و تاثیر گذار به مسائل نگریست و برهمه ما است  که خواسته  لغو حکم اعدام را به یکی از اصلی ترین و محوری ترین شعارهای خویش تبدیل کرده و از حرمت انسانی بدون قید و شرط  دفاع بکنیم.

روز دانشجو را زنده نگاه داریم

امیر هودجی

روز دانشجو، روز جنبش و همبستگی، روز اعتراض و مقاومت، روز فرياد  آرمان و انديشه، در اين روز، آزادی تجمع و تظاهرات را از هيچ مقام و نهادی تقاضا نمی كنیم. اين حق بی چون و چرای ماست، به اجرايش مي گذاريم. هر سال حاكمان با ترفند و نيرنگی مي كوشند صداها را در گلو خفه كنند. هر سال به شكل حكومت نظامي مأمورانشان را به  دانشگاهها می كشانند. هر سال بهانه ای برای تعطيل دانشگاه می آورند تا به خيال خود جنبش را تعطيل كنند. امسال در برابر هر بهانه و ترفند و نيرنگی می بايست ایستاد. می خواهند نيروهای سركوب را تحت عنوان برگزاری نمايشگاه در دانشگاه ها مستقر كنند، قاطعانه به اين كار باید اعتراض کرد. باید به عقب نشينی مجبورشان کرد. می خواهند صلاح تعليق و اخراج و دستگيری را بالای سر دانشجويان آزاديخواه آويزان نگاه دارند، همين تهديدها و اقدامات را به موضوع مبارزه تبديل مي كنيم و عليه اش میجنگیم. می خواهند مثل هميشه تبليغات رسانه ای راه بيندازند كه آمريكا در دانشگاه توطئه می كند، دروغ هايشان را افشا باید کرد و به همه نشان  دهيم كه چه كساني 28 سال است منافع سياسی و اقتصادی سرمايه داری جهانی را مخلصانه به پيش می برند و دم از مبارزه با استكبار می زنند.باید نشان دهيم كه چه كسانی كارگزار سياستهای خانمان برانداز  و ضد مردمی صندوق بين المللی پول و بانك جهانی هستند.باید نشان  دهيم كه چه كسانی برای چوب حراج زدن بر  منابع و ثروتهای كشور و به روز سياه نشاندن زحمتكشان، پشت درهای بسته سازمان تجارت جهانی معامله می كنند.باید نشان  دهيم كه همه دعواهای به اصطلاح ضد آمريكايي امروزشان برای اينست كه قدرتهای امپرياليستی تاريخ مصرفشان را تمديد كنند. بایدنشان  دهيم كه حق مسلم مورد نظر اينها، ژاندارمی امپرياليسم همچون شاه در منطقه است. همان حقی كه رژيم سلطنتی گذشته هم متعلق به خود می دانست.

ديكتاتورهای حاكم از يك طرف، و آمريكا و متحدانش از طرف ديگر، صحنه سياسی را طوری چيده اند كه گويی مردم يا بايد به سلطه حاكمان تن دهند و يا خواهان مداخله و تجاوزگری امپرياليسم باشند. بایدجنبش دانشجويی  پيام روشن سياسی خود را به گوش جامعه  برساند كه نه اين و نه آن! نه بد و نه بدتر! ما نه به حاكميت بهره كشی، استبداد، خرافه، ستم طبقاتی و جنسيتی و ملی و مذهبی گردن می گذاريم،ونه فريب وعده دمكراسی كسانی را خواهیم خورد كه جهنم عراق و افغانستان را بر پا كرده اند.  بايد برای هموار كردن راهی ديگر، برای ساختن قطبی ديگر، برای رسيدن به يك آينده نوين و متفاوت، يك دنيای نوين و متفاوت، مبارزه كرد و پيروز شد. دست يافتن به اقتصاد، سياست و فرهنگی نوين و متفاوت كه راه نابودی هر شكل از استثمار و ستم را بگشايد، رويای ماست. اما رويايی ممكن و دست يافتنی كه به نيروی آگاهی و اراده توده های مردم صورت واقعيت می يابد.

 روز دانشجو يك فرصت  و يك مناسبت مبارزاتی است، که ندای  مبارزه را همچنان طنین انداز می کند.  دانشجويان مبارز با ايده ها و گرايشات سياسی متفاوت در برابر رژيم ملایان و اربابان آمريكايی اش تظاهرات خواهند كرد. خصلت ضد ارتجاعی ، ضد امپرياليستی جنبش دانشجویی را به نمايش باید گذاشت. اين خصلت جنبش امروز  ماست. اين رسالت  دانشجويان مبارز و آزاديخواه، و مشخصا دانشجويان ایرانی است كه آگاهی، عمق و گستردگی بيشتری به مبارزات امروز ببخشند. رشته های پيوند ميان جنبش دانشجويی را با جنبش كارگری، جنبش زنان، جنبش معلمان، و جنبش عمومی توده های مردم را باید محكم كرد. شعارها و منافع اساسی اين جنبشها را در مبارزات خود منعكس كرد. در مبارزات قشرها و طبقات تحت ستم شركت كنيم و آنان را به همبستگی با مبارزات خود فرا بخوانيم. با تفكرات و عملكردهای مردسالارانه و تبعيضات جنسيتی  مبارزه كنيم. با علم  به جنگ خرافه و جهل برويم. از چالش های فكری نهراسيم و فضای آزاد و سر زنده ای برای تبادل  ايده ها و گرايشات  دمكراتيك در جنبش دانشجويی ايجاد كنيم.

بقا به هر بها

اسماعیل عنایت اصل

از جمله زمینه هایی که دولت احمدی نژاد بعنوان بلدوزر چراغ خاموش حکومت اسلامی، در عرصه ظاهرا فرهنگی و در اصل تمامی زمینه ها کمر همت به نابودی و تخریب آن بسته است محروم کردن اندیشمندان سیاسی ایران زمین در عرصه اینترنتی است. طرح جدید که در زمینه شناسایی دارندگان وب سایت ها در ایران و کاهش سرعت دسترسی به اطلاعات است، انفجاریست که به منظور تعقیب سیاستهای تخریبی حکومت اسلامی در اخرین تفکر پس اندیشی طراحی شده است، در حالی که در جهان سرعت مبادله اطلاعات کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی، هند، مالزی و سنگاپور گامهای اساسی برای ایجاد زیر ساخت های علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در کریدورهای اینترنتی از سالیان پیش در دسترس همگان قرار داده اند، حکومت اسلامی بار دیگر سیرت استبدادی و خصلت ضد مردمی خود را عیان نموده است و دست به انهدام پایه های علمی کشور زده است.

زیرا با استعداد و اشتیاقی که در جوانان فکور و جستجوگر ایرانی نهفته است. بدیهی است، که این سد و مانع مشکلی مضاعف را برای آنان فراهم نموده و آنان را هر چه بیشتر از جستجو باز داشته وطبعابه صندوقخانه عزلت گزینی سوق خواهد داد. صرف نظر از بحث مالی سرعت پایین اینترنت خود مانع باز دارنده ایست در جهت عدم دسترسی به بعضی از سایتها با تراکم بالا برای پویندگان اطلاعات ،استبداد کور از این اقدام که با هدف شناسایی نهانی مخالفان سیاسی و پیشگیری از فعالیت انان طراحی شده است، در نهایت به دنبال کنترل افکار پویا و دگراندیش خودی است . حکومت اسلامی بعد از تهدید عقاید مطبوعاتی و قطع و قمع روزنامه نویسان مخالف، در پی کور کردن آخرین وسیله اطلاع رسانی است، تا ملت ایران همچنان درپس مه های خاکستری باشد. سیاستمداران حکومت بااین حرکت توانسته اند هم برای بقای خود کارت بیمه ای جدیدی را تهیه کرده وهم اندیشمندان جوان ایرانی با سرخوردگی از این اخرین سنگر باز هم بیشتر به انزوا بکشاند تاهمچنان قصه دردناک فحشا و اعتیاد و هزاران بلای بی نام و نشان را با نام و نشانی دیگر دامنگیرشان کند . برای رهبران تحمیلی ایران اهمیتی ندارد که ساکنین این سرزمین در اثر تصمیمات کور کورانه آنان حتی از آویختن به آخرین واگن قطاری که تمامی ملل در ان سوارند باز بمانند و بر سرشان در فردای پر از رقابت در پهنه اقتصاد و علم ودانش بهمن فقر فروخواهد ریخت . برای آنان چه اهمیتی دارد که جوانان برومند این سرزمین با چشمی نگران و با قلبی مملو از تاثر خاک وطن را در پی یافتن فردایی روشن و امن ترک گویند. زیرا که آنان در فکر بقای خود به هر قیمتی هستند و همه کس و همه چیز را در مسلخ استبداد سر میبرند. دسترسی به اطلاعات اینترنتی برای ساختن فردا همان نقشی را ایفا می کند که در گذشته ماشین بخار برای تمدن بشری ایفا کرد و دارای همان و یژگی است که هم اکنون خطوط ارتباطی زمینی، هوایی، دریایی در پیشبرد مقاصد ملتها ایفا می کنند. بعد از زدن رگهای آزادیخواهان و دگراندیشان و مدافعان حقوق بشری چه در داخل و چه در خارج اینک حکومتیان شاهرگ ملت ایران را نشانه گرفته اند تا با نرسیدن خون به مغز جامعه ایرانی صبحانه ای مناسب برای ضحاکان ماردوش در سپیده دم تیره ملت ایران تدارک بینند، سپیده دمی که شبش از آن ملت شده و صبحش برای دجاله های وطنی و وطن فروشان مزدور آغازیست برای تکراری دیگر، غافل از آنکه بغض فرو خورده ملت ایران زمانی خواهد ترکید، و در آن جوشش و خیزش و خروش نه از تاج، نشانی خواهد ماند و نه از تاج نشان .

برگشت