کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

بر اساس قانون و مذهب حاکم زن به عنوان نصف انسان محسوب می گردد عملاً بسیاری از مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض شده و زیر پا گذاشته می شود .

پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی  59   

 

مجازات اعدام درایران

علی رضاجباری{آذرنگ}               25/9/85{2006/12/16}

دوستداران دمکراسی، آزاداندیشان و همه ی کسانی که برای نشان دادن دلبستگی خود به آرمان مشترک محافظت از خقوق بشر دراین جا گرد آ مده اید! خانم ها! آقایان!

     همه ی ما یک آرمان مشترک داریم و آن نیز بر شمردن دمکراسی و رعایت حقوق انکار ناپذیرانسانی به سان اولین ومقدم ترین اولویت درمبارزه ی اجتماعی مان وآرزوِی تخقق حقوق برابر برای همه ی انسان ها ، صرف نظر از تفاوت های آرمانی، نژادی، تباری و جنسیتی شان است؛ و می دانیم که نخستین و مهم ترین این خقوق، بر پایه ی ماده ی 3 اعلامیه ی جهانی خقوق بشر،مرچع و مبنای مورد توافق همه ی حاضران ، همه ی سازمان های ملی و بین المللی حقوق بشرو بسیاری از دولت ها در سراسر جهان، ازجمله جمهوری اسلامی ایران،به شرح درپی آمده است :

     " هرکس حق زندگی،آزادی و امنیت شخصی دارد."

     از این رو، اگرماده هایی از این اعلامیه ی جهانی در پایه ی حقوقی حاکم در جوامع برخی از کشورها یی که مدعی پذیرش و رعایت حقوق انسانی اند و امضای شان رادر زیر اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نهاده اند، از جمله ج اا، گنجانیده نشده یا اگرموادی ازجمله ماده ی 3 آن در این کشورها به اجرا درنیامده است ، معنی اش این است که آن ها آشکارا و خودخواسته خقوق بشر را نقض می کنند.

     ج ا ا مجازات اعدام را، برپایه ی قوانین داخلی اش و گاه حتی برحلاف آن ،اجرامی کرده است ، هرچند که اجرای چنین احکامی با اسنا د بین المللی  مورد پذیرش آن ناسازگاراست.

     من، دراین گفتار، نخست به دسته بندی سرچشمه های مجازات اعدام در ایران خواهم کوشید. سپس آن هارا با ارائه ی نمونه{هایی} ازهرکدام توصیف خواهم کرد . و سرانجام راه هایی را برای ازمیان برداشتن جرم هایی که مجازات اعدام را درایران ایجاب می کند یا موجب تخفیف آن می شود پیشنهاد خواهم کرد.

آ.سرچشمه های مجازات اعدام در ایران امروز

آ.1 سرچشمه ی سیاسی

آ.2 سرچشمه های دینی و احکام مذهبی

آ.3 سرچشمه ی امنیتی

آ.1 سرچشمه ی سیاسی اعدام در ایران امروز

 نظام هایی همچون جمهوری اسلامی ایران که تداوم موجودیت خود را  به هر دلیل، ازجمله به دلیل اعتقادهای آرمانِی،منافع اقتصادی وجزآن در اولویت می شمارند، به هر وسیله ، ازجمله حذف فیزیکی کسانی که آنان را دشمن می شمارند وبه راستی نیز مخالفان آن ها یند، برای رسیدن به هدف دست می یازند.

     زندانیان سیاسی و آرمانی، اسیران عملیات نظامی،وکسانی که به بر اندازی نظام موجود می اندیشند در چنین کشورهایی در معرض مجازات اعدام یا حذف فیزیکی به روش های دیگرند.

آ.2 سرچشمه های دینی و احکام مذهبی مجازات اعدام درایران امروز و گونه هایی از اعدام که برپایه ی ِآن ها اعمال می شود.

جمهوری اسلامی ایران برپایه ی خداسالاری وآموزه های دین اسلام بنا شده است. در چنین نظام هایی قانون بر بنیان باورهای مذهبی استواراست که صدور واجرای حکم اعدام را نیز نمی توان ازآن مستثنا کرد.

آ.3 سرچشمه ی امنیتی اعدام در ایران امروز

گاهی قوای قضایی برخی کشورها ممکن است بدین سبب صدور و اجرای احکام اعدام را روا شمارند که امنیت نظام خویش را در خطر می بینند. این حالت ممکن است بدون ارتکاب جرمی به دست متهمان نیز،تنها بدین سبب که شروع به اندیشیدن درباره ی آن کرده اند ، یا این که ابزار ارتکاب آن را در اختیار گزفته اند، پیش آید.

     چون مقامات جمهوری اسلامی ایران ازآغاز رسیدن به قدرت در معرض خطر تروربوده اند وانفجار بمب در مکان های همگانی نیزبسیار بوده است ، هنوز هم نمونه هایی ازاین گونه احکام اعدام درکشورما به اجرا در می آید.

     این سرچشمه های سه گانه  همواره در صدور و اجرای احکام اعدام  به تنهایی عمل نمی کنند،بلکه گاه دو سرچشمه یا بیشترممکن است برای تحقق اعدام ها با هم درآمیزند؛ اما همواره یکی از این سرچشمه ها پایه قرار می گیرد. من، در جریان توصیف هایم درباره ی موضوع باردیگر به  این نکته بازگشت خواهم کرد.

ب. نمونه های اعدام با سرچشمه های گوناگون در ایران امروز

ب .1 اعدام های انجام شده با سرچشمه سیاسی

ب.1.1 اعدام های اجراشده پس از به قدرت رسیدن ج ا ا

نخستین موج اعدام درسرآغاز به قدرت رسیدن ج ا ا،درفوریه ی1979{بهمن1357} ،رخ داد ودرآن بسیاری از دولتمردان و امیران نیروهای مسلح نظام شاه،به فرمان جانشین او، آیت اله خمینی،نخستین رهبرح ا ا ،و بنا به اعتراف بعدی خلخالی، مجری این اعدام ها در کتاب خاطرات اش، اعدام شدند. دو موج کوچک تر اما مهم دیگرنیز پس از آن پدید آمد ند و در آن ها افسران نیروها ی هوایی و دریایی ، پس از رخدادها ی  موسوم  به"کودتای نوژه" و کشف اتحادی از افسران نیروی دریایی که  به شرکت در توطئه علیه ج اا متهم شد به اعدام محکوم شدند.

     این سه موج اعدام،بی تردید سرچشمه ی سیاسی داشتند ،هرچند که تخت لوای  دین به اجرا درآمدند واعدام شدگان درآن ها "مفسد فی الارض " و"محارب باخدا"

نام گرفتند؛ نامی که دولتمردان جمهوری اسلامی به هرکدام ازمنتقدان یا مخالفا ن شان می دادند.علت ریشه ای این اعدام ها تغییرقدرت سیاسی در ایران و احساس ضرورت محافظت ازقدرت تازه پدید آمده ی خود دربرابرقدرت دیرپا واکنون شکست خورده ی سلطنتی بود که درذهن قدرت پیروزمند شکل گرفته بود.  یه دیگرسخن،  این اعدام ها به منظور تحکیم شالوده های ج اا،پس ازبراندازی نظام پیش از خود، به اجرا در آمدند. نخستین موج اعدام ها تنها به دلیل شیوه ی اجرای آن ها- که محاکمه ها درآن بدون حضور هیئت منصفه یا هرگونه تخقیق انجام می پذیرفت – مورد انتقاد قرار گرفتند ، زیرا بیشتر مردم درآن زمانه ی حساس سرشارازشورانقلابی بودند.

ب.2.1 اعدام اعضای گروه های سیاسی مخالف

چهارمین موج اعدام درایرانکه درسال 1981{1360} ، هنگامی که نیروهای سیاسی آزاداندیش تحکیم مواضع مستقل سیاسی خودرا آغازکردندو صدای شان را درپهنه های ملی و بیلن المللی به گوش همگان رسانیدند ، و هم زمان با جنبش های  خودمختاری درمنطقه های غیرفارسی- زبان، از جمله در کردستان، آذربایجان ،خوزستان وترکمن- صحرا، شروع  شد وپس از قتل عام  تابستان  1988{1367}، موسوم  به "فاجعه ی ملی" پایان پذیرفت نیزدر اساس سیاسی بود، اما به بهانه های  دینی به اجرا در آمد.

     درآغاز،همه روزه 20-30 نفربه مرگ محکوم می شدند ، احکام آنان به اجرا درمی آمدونام شان نیز در رسانه هااعلام می شد؛اما به زودی معلوم شد که مردم به این اعدام های کلان واکنش منفی نشان می دهند و این موضوع کارگزا ران ج ا ا را وادار کرد که مخالفان سیاسی آن را اعدام کنند، اما  نام وشمار آنان را اعلام نکنند.این موج درطول جنگ ها ی ویرانگر هشت ساله بین ایران و عراق متوقف نشد، اما ا فت و خیزهای خودرا داشت و درسال1988{1367} به اوج خودرسید. دراین موج اعدام، هزاران ایرانی که مانند دولتمردان ج ا ا نمی اندیشیدند به دار کشیده یا تیر باران شدند و بی هیچ نام و نشانی در گورهای دسته جمعی ، مانند خاوران ، به خاک سپرده شدند.

می گویند که یکی از این گورها نیز در نزدیکی "بهشت سکینه" ، واقع در فاصله ی چهار کیلومتری محل آغاز آزاد راه قزوین- کرج ، قراردارد. داده های آماری منتشر شده د از سوی یک گروه چپ مذهبی گویای آن است که ازآغازانقلاب نا تمام بهمن  1357{فوریه ی!979}نزدیک به 14000  نفر به مرگ محگوم شده اند که 10000 نفر از آن ها تازمان شروع فاجعه ی ملی سال 1988،و  نزدیک به 4000 نفر نیز پس ازآن اعدام شده اند. نام ونشان سهم چشمگیری از این قربانیان در فهرست ها آمده است.

     در این موج اعضا و هواداران سازمانهای فداییان خلق،راه کارگر، مجاهدین، پیکار،حزب دمکرات کردستان، کومله، جنبش خلق ترکمن، جنبش خلق عرب در خوزستان، جنبش خلق مسلمان در آذربایجان، حزب توده و دیگرسازمان های سیاسی اعدام شدند.

این جریان ادامه یافت تا این که سرانجام در زمستان 1983{1361} و سپس در بهار 1983{1362}، شمار بسیارِی از رهبران ، کادرها و اعضای حزب توده  و سپس فداییان {اکثریت} دستگیر شدند.

     در سال 1987{1365}سازمان فداییان{اکثریت}، پس ازبرگزاری کنگره ی آن  در خارچ از کشور و بازگشت رهبران و کادرهاِ آن به ایران ضربه ی سختی را تاب آورد. بازداشت شدگان در این ضربه به تدریج تا تابستان1979{1367} اعدام شدند.

     می توان اعدام هایی را که در مقطع زمانی نامبرده به اجرا درآمدند ، بنابه دلایل درپی آمده،  موجی بزرگ و متفاوت با موج پیشین به حساب آورد.

     1.این موج پس ازپایان جنگ 8ساله میان ایران وعراق، دربهار8 198{1367}  ، پدید آمد که در آن هنگام  دیگر این بهانه  که "گروهک های ضد انقلاب " دولت اسلامی را در جریان جنگ تحمیل شده به آن ،ازسوی مابقی جهان، تضعیف می کنند دیگر وجود نداشت.

     2. در مدتی بسیار کوتاه که چیزی نزدیک به یک  ماه به طول انجامید هزاران کوشنده ی سیاسی  در زندان ها به دارآویخته یا تیر باران شدند که بسیاری از آنان دوره  ی زندان خورا تحمل کرده یا زمان نزدیک به پایان آن را می گذرانیدند. نام ومشخصات بیش از 2000تن از این افراد در فهرست مجاهدین منتشر شد ، اما می گویند شمارایشان بسیارازاین حد افزون تر است،  چون آنها را در گورهای جمعی ، بی هیچ گورمشخص  یا سنگ قبری، به خاک سپرده اند.و حتی جای آن ها بر هیچ کس، حتی آنان که مدفون شان ساخته اند نیز، آ شکارنیست؛ و هیچ کس در باره ی گورهای جمعی دیگرهم چیزی نمی داند. می گویند گور جمعی خاوران نیز نا شناخته بود تا این این که زایری دست یکی ازاعدام شدگان ،به نام کیومرث زرشناس ، از اعدام شدکان توده ای  را که از خاک بیرون مانده بود دید.

    برخی می گویند شمار این قربانیان به 16000نفر نیز می رسد،اما هیچ کس شمار واقعی آن ها را نمی داند.

     3. رنگ مذهبی این اعدام ها بسیار آشکارتر از اعدام های پیشین بود ، هرچند که آن ها نیز از سرچشمه ی سیاسی  همسان بر خوردار بود ند. چهار فردی که آیت اله خمینی مسوولیت این اعدام ها را به آنان سپرده بود ، از هر زندانی چهار سوال می پرسیدند:

1} آیا خدا را می پرستی؛

2}آیا مسلمان هستی؛

3} آیا ج ا ا را قبول داری؛

4} آیا نمازمی خوانی؟

پاسخ منفی به سه سوال نخست مجازات اعدام را ضرورمی ساخت وپاسخ منفی به سوال آخرضربه های شلاق را ، تازمانی که زندانی اظهار می کرد که ازآن پس نماز خواهد خواند، در پی داشت .

     این موج اعدام پس از صدور قطع نامه ی آتش بس در مورد جنگ ایران و عراق ،در ماه ژوئن 1988{خرداد1367}، و پس از این که آیت اله خمینی گفت که "جام زهر را سرکشیده" است  شکل گرفت؛ و با هجوم حمله ی " فروغ جاویدان" مجاهدین به مرزهای غربی ایران هم زمان شد که  با ضد حمله ی "مرصاد" نیروهای مسلح ایران  پاسخ گرفت. جانشین رهبر وقت ج ا ا،آیت اله حسین علی منتظری، دو نامه به آیت اله خمینی نوشت و به خاطر فرمان اش در باره ی اعدام زندانیان سیاسی به او اعتراض کرد، اما نه تنها نتوانست روند آن رخدادهای فاجعه بار را دگرگون کند، بلکه خود نیز مورد بی مهری رهبر وقت ایران قرارگرفت وناگزیر شد در خانه ی خودش در شهر قم دوران حصر خود را بگذراند.

آن چه او به رهبر وقت و چهار نفر کسانی که مامور اجرای آن اعدام ها شدند ، نوشت، به خوبی ماهیت ودامنه ی این" فاجعه ی ملی " را آشکار می کند. او در نخستین نامه اش به آیت اله خمینی ،در31 جولای 1988{9 امرداد1367}،نوشت:

" ...اعدام بازداشت شدگان وقایع اخیر{مقصود هجوم" فروغ جاویدان" و ضد حملهِ ی"مرصاد" است}مورد قبول ملت و جامعه است و ظاهرا عوارض نامطلوبی ندارد،اما اعدام کسانی که از پیش در زندان بوده اند :

1}... در شرایط فعلی نشانه ی انتقام جویی ما تلقی می شود؛

...2}...بسیاری از خانواده ها را که معمولا متدین  و انقلابی اند ناراحت و مایوس می کند،به طوری که زده می شوند؛

3} بسیاری از آن ها سرموضع نیستند,اما مسئولان تند آنها را سر موضع به حساب می آورند؛

4} در شرایط فعلی که زندانیان اخیروحملات صدام ما را در موضع ستم دیده قرار داده است و بسیاری از رسانه ها و شخصیت ها از ما دفاع می کنند، صلاح نیست که بگذاریم تبلیغات سوء علیه ما شروع شود؛

5}افرادی که پیش از این به وسیله ی  دادگاه ها و مطابق بعضی معیارها  به کم تر از اعدام محکوم شد ه اند، نباید بدون مقدمه و بدون انجام فعالیت تازه اعدام شوند؛ انجام چنین کاری به معنی بی توجهی به معیارهای قضایی و حکم قضات است ؛

6} تحت تاثیر جو قرارگرفتن رواج دارد و بسیاری افراد بی گناه یا کم گناه ممکن است به فرمان جناب عالی اعدام شوند؛

7}ما هیچ نتیجه ای از آدم کشی و خشونت نگرفته ایم . اما،در خال حاضر، تبلیغات را علیه خودمان زیاد کرده ایم . خوب است مدتی هم بررحم ومحبت خودمان بیفزاییم؛

8} اگر خیلی به اجرای  دستورهایتان اصرار دارید، لااقل به آن ها بگویید بر اساس اجماع قاضی، دادستان و مسوول اطلاعات ،به عنوان ضابطه ی تصمیم گیری ، عمل کنند .... زنان، به خصوص زنان باردار نیز نباید اعدام شوند؛

9} اعدام هزاران نفر درچند روز نتایج سویی دارد و خالی ازخطا نخواهد بود."

مقامات دولتی می خواستند پیامدهای نامطلوب اجتماعی- اقتصادی جنگ ایران وعراق بر زندگی مردم ایران را، با نشان دادن خشونت به کوشند گا ن سیاسی که پیش بینی می کردند ممکن است  با بهره برداری از این نتایج متحد شوند ازچشم مردم دور نگه دارند.

     خویشاوند یک قربانی این رخدادها درمصاحبه اش با روزنامه ی شهروند کانادا گفت:" پدرم سوال هایی داشت و بدون این که پاسخی برای آن ها بیابد درگذشت.

او همیشه می پرسید:

 آیا این آقایان عاملان و آمران  به حقانیت عمل خود اعتقاد داشته و دارند و یا ازآن شرمسار هستند؟ اگر به درستی آن معتقدند، چرا از فاش گویی آن شرمسار هستند؛ آن هم بیست سال پس از وقوع آن عمل؟

چرا می کوشند که هیچ کس در باره ی آن هیچ چیز نداند و نشنود؟ "

این مصاحبه شونده  پس از انتقاد های خود از قید وبندهایی که دولت و ماموران اش برای گرد آمدن خانواده های مقتولان در گورگاه شان بر آن ها تحمیل می کنند، گفت :

"اگر درست عمل کردید پای آن بایستید و اگر شرمسارید در رفتار خود نشان دهید."

      و در پاسخ به پرسشی در باره ی "ببحشیم و فراموش نکنیم " ، راجع به رخداد های سال 1988{1367} ، کفت:" به عقیده ی من این جوانان ...جان خودرا در راه آرمانی دادند که دنیایی بهتر، فارغ ار زشتی ها و پلشتی ها، را نشانه رفته بود. پس انتقام چیزی نیست که در خدمت آن آرمان باشد. ما، اگر نه به خود بلکه به آن عزیزان می اندیشیم، پس باید بخشش را بر انتقام ترچیح دهیم .

" اما نباید فراموش کنیم که این کار{بخشش} زمینه هایی می خواهد . اول این که مسوولان چرایی و چگونگی کاری را که انجام دادند توضیح دهئد. سپس وصیت نامه های عزیزان مان را تحویل دهند.

پس از آن باید جای گورها را مشخص کنند.

سرانجام باید  سنگ قبر این عزیزان مشخص و سنگ  نوشته ای به نام  این عزیزان بر پاشود.

تنها در این صورت است که می توان انتظار بخشش داشت.

بخشش روندی دو سویه است و طرف بخشوده شده باید حداقلی از وظایف خود را به جای آورد."{سیامک طاهری، مصاحبه با خسرو شمیرانی ،خبرنگار شهروند،12 سپتامبر2006.}

    

ب.3.1 قتلهای سیاسی- فرهنگی موسوم به" قتل های زنجیرای "درایران"

موج دیگری از اعدام ها موجی سیاسی – فرهنگی به نام "قتل های زنجیره ای" بود که بیشترآن ها درنیمه ی دوم دهه ی1990 رخ داد و درسال 1998{1377} اوج گرفت.این اعدام ها اعدام هایی نا منتظره بودند که پس از وقوع آن ها آیت اله دری نجف آبادی ، وزیر اطلاعات وقت از مقام اش استعفا کرد و از مردم عذر خواست .

این قتل ها ، پس ازافشایشان، به افراد خودسر وزارتخانه ی پیشگفته منتسب شدند . برخی از افراد که درآن ها نقش هایی اثر بخش و با اهمیت داسشتند، از جمله سعید امامی{اسلامی} ، مصطفی کاظمی {موسوی} ،علیخانی{هاشمی}، کارگزاران بلند پایه ی آن وزارتخانه و کسانی دیگر از آمران و عاملان آن ها بازداشت ومحاکمه شدند .

سعید امامی که نقش اول را در این قتل ها ی زنجیره ای به عهده داشت و معاون پیشین و مدیر کل وقت آن  وزارت خانه بود، دربیمارستان وپس ازیک  خود کشی مشکوک در گذشت و همسر او و دیگر کارگزاران اطلاعاتی درزندان جرم های منتسب به خود را، به سان افراد خودسر، به گردن گرفتند. بدین سان، برخی از آمران واقعی این قتل های تراژیک از چرخه ی تحقیق در باره ی آن ها خارج شدند.

مجله ی ایران فردا با نام و مشخصات  84 تن از کشته شدگان که نام داریوش فروهر ، پروانه ی مجد اسکندری{فروهر}، کوشندگان سیاسی و بنیانگذاران و رهبران حزب ملت ایران ، محمد مختاری ، غفارحسینی و احمد میر علایی ، کوشندگان فرهنگی واعضای نامدار کانون نویسندگان ایران، پیروزدوانی و مجید شریف، کوشندگان سیاسی ، احمد تفضلی ، سعیدی سیرجانی ، ابراهیم زال زاده ، حمید حاجی زاده ،فعالان فرهنگی وکارون، فرزند خردسال حمید حاچی زاده نیز در میان آنان دیده می شد انتشار یافت.

این گونه قتل ها نیز از سرچشمه ی سیاسی بر خوردار بودند و بیشتر به منظور محدود کردن آزادی قلم و بیان مورد تاکید در ماده های 18 و 19 اعلامیه ق جهانی حقوق بشربه اجرا در آمدند. این محدودیت ها  در سرکوب آزادی های پیشگفته ، در نخستین دوره ی ریاست جمهوری خاتمی و تداوم برخوردهای فرهنگی میان اعضای کابینه ی او ودیگراصلاح طلبان از یک سوو نیروهای بنیادگرا و دست راستی از سوی دیگر،اهمیت داشتند.

گروه دوم که شکست سختی را درمبارزه با اصلاح طلبان تحمل کرده بود، می کوشید تا هم مخالفان نظری و آرمانی خود را از میان بردارد و هم  بی کفایتی رقیبان اصلاح طلب  خود را  درانجام  توسعه ی اجتماعی و سیاسی  و  تامین نیازهای امنیت اجتماعی نشان دهد.

همزمان، نامه های مشکوکی با نام هایی مستعار همچون مصطفی نواب صفوی، سپاه سربلند محمد و سپاه اسلام نوشته می شد که در آن ها 80 - افزون بر2000 تن ازمخالفان ، آزاد اندیشان ، یا کوشندگان سیاسی- فرهنگی به مرگ تهدید می شدند. نام کسانی که در این موج از اعدام ها جان باختند نیز در این گونه نامه ها گنجانیده شده بود{چنین نامه هایی از آن پس نیز گاهی اوقات در ایران منتشر شده است} .

 آخرین آن ها با افزون بر 2000 نام در ماه های اخیر انتشار یافته است.

ب.2 نمونه هایی از اعدام های سر برزده ازسرچشمه های دینی و احکام مذهبی در ایران

گذشته ازرخدادهای فاجعه بار1988{1367}که انگیزه های سیاسی در آن ها برتری داشتند،امابا انگیزه های دینی درآمیخته بودند و تحت لوای آن ها تداوم می پذیرفتند ،مجازات های اعدامی که جنبه ی دینی صرف داشته یا سربرزده از احکام مذهبی بوده اند نیز وجود داشته اندو من در اینجا نمونه هایی ازآن ها را شرح می دهم .

ب.1.2 ارتداد:کسی که مسلمان به دنیا بیاید و سپس پیروی از دینی دیگر را بپذیرند مرتدند و باید کشته شوند. قتل اسقف دیباج و دیگران به دلیل رو کردن ازاسلام به مسیحیت،دردهه  ی 1960، نمونه ای از این قتل هاست .

ب.2.2  قصاص :بر پایه ی قوانین اسلامی: کسی که، جزبرای انجام مجازاتی قانونی، بقتلی دست زند باید کشته شودمگر این که خویشاوندان درجه اول مقتول او را ببخشند.

ب. 3.2 زناکاری : هر شخص که باداشتن همسر مرتکب آمیزش جنسی با دیگری شود، به سنگسارشدن محکوم می شود که در بیشتر موارد به مرگ می انجامد. بسیاری از افراد در ایران امروز بدین سان مجازات شده اند و اکنون نیزهفت مرد و دو زن در انتظارسنگسار بسر می برند.

ب.4.2 لواط:کسی که به لواط دست زند به فرو افکنده شدن از کوه ، با قراردادن اش  درگونی، محکوم می شود.

ب.5.2 نوشیدن نوشابه های الکلی

هرکس که شاهدان سه نوبت او را به هنگام نوشیدن نوشابه های الکلی ببینند به مرگ محکوم می شود. من خود شخصی را در زندان رجایی شهر{که آن را "عجایب شهر" می خوانند }،وقتی که دوره ی زندانم را در آن جا می گذراندم ، دیدم که به همین دلیل سال ها در انتظار مرگ به سر برده بود.

چهار دسته ی آخر اعدام ها را می توان اعدام هایی با سرچشمه ی احکام مذهبی نام نهاد و آن ها را  مجزا از اعدام هایی با سرچشمه ی دینی شمرد یا ، همان طور که پیش از این تعریف کردیم ، آن ها را زیر عنوان گسترده تر ب.2 گرد هم آورد.

نمونه های بسیاری از این گونه احکام مجازات اعدام وجود داشته اند که صادر شده و به اجرا در آمده اند. بسیاری از آن ها نیز هستند که  صادر شده اند تا بر پایه ی قوانین مذهبی اجرا شوند و در انتطار آن اند. اجرای این احکام را ممکن است برخی قاضیان انسان دوست به تعویق اندازند،اما ، مگر با تغییر قوانین موجود ،  نمی توان آن ها را لغو کرد.

ب.3 نمونه های مجازات اعدام با سرچشمه ی امنیتی درایران امروز

مواردی وجود دارد که  مقامات دولتی  بدان سبب آن هارا به اجرا می گذارند که احساس می کنند امنیت جامعه یا نظام ممکن است به سبب انجام جرمی، مستقیم یا غیر مستقیم، در معرض خطر قرار گیرد . این دسته از از اعدام ها ، حتی پیش از ارتکاب جرم و رخ نمودن پیامد های ناگوار آن نیز، ممکن است به اجرا درآیند.

ب.1.3 داد وستد مواد مخدر

داد وستد مواه مخدر سلامت اجتماعی وبهداشتی جامعه را به مخاطره ای واقعی می افکند و این واقعیت  ممکن است بر ماندگاری نظام تاثیر نامساعد بگذارد.  ازاین رو، مقا ما ت ج ا ا گاه برای رو در رویی با آن از مجازات اعدام بهره می جویند.

ب.2.3 نمونه هایی همچون هواپیماربایی، انفجار بمب و مانند آن ها

این گونه موردها،حتی اگر قتلی را ازپی نداشته باشند نیز، به مجازات مرگ می انجامند.

ب.3.3 به خطرافتاد ن امنیت خود ج ا ا

هر گونه عملیاتی که ممکن باشد ماند گاری ج ا ا را به مخاطره اندازد ، صرف نطر از نتایج واقعی آن ، بر مجازات اعدام راه می گشاید؛ همان طور که اعضای برخی گروه های غیر نظامی ، یا اعضا و هواداران غیر نظامی  برخی سازمان های نظامی ، تحت پوشش نفی با ورهای دینی مورد پشتیبانی نظام ، در قتل عام 1988{1367} اعدام شدند. بیشتر این  گروه های سیاسی غیرنظامی  دشمنان  ج ا ا  نبودند ، بلکه سازمان ها و حزب هایی مستقل بودند وباورهایی ازآن خویش وروش زندگی و راه رشد مخصوص به خود را داشتند که با ج ا ا همانند نبود ؛ اما نظام احساس می کرد که ممکن است به گونه ای خطری بالقوه را برای امنیت آن پدید آورند، اگر بتوانند گروهی ماندگاربمانند و به سان یک نیروی سیاسی نیرومند در برابر او با هم متحد شوند.

راهی دیگر برای دسته بندی مجازات های اعدام در ایران امروز

می توان به راهی دیگر نیز مجازات های اعدام را دسته بندی کرد.آن ها را می توان آبه دودسته، نخست، آن هایی که مبنایی قانونمند، به لحاظ ملی یا بین المللی، درصدور و اجرای آن ها در کار است ؛ دوم، آن هایی که در ورای اعمال آن ها چنین مبنا یی  وجود ندارد؛ وبه فرمان کسی ، به گفته ی وزیر اطلاعات نیمه ی دوم دهه ی1990، به دست افرادی خودسر، صادر می شوند و به اجرا در می آیند. برخی ازآن ها درانطباق با قوانین ملی اند، اما با قوانین بین المللی سازگاری ندارند- که نمونه ی آن ها برخی  حکم های دینی یا احکام مذهبی  صادر شده برای مجازات زناکاری یا ارتداد است؛ نمونه هایی از اعدام ها که با هیچ قانون ملی یا بین المللی انطباق ندازند، احکام اعدام صادر شده در قتل عام 1988 و قتل های سیاسی، فرهنگی زنجیره ای سالهای پایانی دهه ی 1990 است راه برون رفت

دولتمردان و سازمان ها و کوشندگان منفرد حقوق بشر، در چنین وضعیت بغرنجی برای کاهش آهنگ مجازات اعدام در ایران، و سرانجام برای ریشه کن کردن آن ، چه می توانند کرد؟

     من فکر می کنم که راه برون رفت از این وضعیت به:

     نخست، فهماندن این نکته به دولتمردان ج ا ا  که نهادی از نمایندگان مردم ایران اند، نه فرماندهان مطلق العنانی که می توانند تا ابد برآنان حکومت کنند؛ رسیدن آنان به چنین وضعیتی ممکن است در زندگی صلح آمیز با همه ی طرف ها در پهنه های ملی و بین المللی و گفتگوی پیوسته با آن ها ، به جای دشمنی پیوسته با یکدیگر، به ایشان یاری رساند؛ و چنین کاری خود به خود انجام پذیر نخواهد بود، بلکه خود مردم ، سازمان های حقوق بشری  باید فداکارانه در این راه بکوشند؛

     دوم این که، دولتمردان باید برای بهبود بخشیدن به اوضاع اجتماعی – اقتصادی ایران تلاش کنند، نه این که  بودجه ی نظامی و امنیتی را که به منظور تقویت ارتش و خرید همه گونه جنگ افزار، و شاید نیز جنگ افزار های کشتار جمعی ،و افزایش شمار ماموران امنیتی و ابزار های ارعاب همگانی در داخل و خارج از کشورهزینه  می شود  بیفزایند؛

     سوم این که، همه باید به گونه ای بلند مدت و با از خود گذشتگی برای پیشبرد و نشرفعالیت های اجتماعی- فرهنگی حقوق بشری و اجرای آن چه ازاسناد قانونی مدافع حقوق بشرکه ج ا ا،با گذاشتن امضای خود درزیر آن ها پذیرایشان شده است، در عرصه های قوانین ملی و بین المللی، تلاش ورزند- که در این جا به سان نمونه از قانون اساسی ج ا ا و اعلامیه ی حهانی حقوق بشر می توان نام برد؛

     و سرانجام، ار آن جا که بنیادگرایان دینی هم اکنون در قدرت اند و از این پس نیز ممکن است  باشند ، بر این باورم که پی گرفتن چنین هدف هایی در قلمرو حقوق بشر بسیار دشوار ترازآن چیزی است که می توان در شرایط حکومت اصلاح طلبان  انجام داد؛ از این رو، باید صمیمانه وپیگیرانه در وا دار کردن نظام به پذیرش قوانین گیتیانه بکوشیم . چنین اقدامی با نیاز های زندگی امروز هماهنگ خواهد بود و حقوق بشر را به بیشترین حد ممکن تامین و از آن محافظت خواهد کرد .

توضیح:آن چه پیش روی شماست نسخه ای ازمتن سخنرانی من در سمینار استکهلم ،  به تاریخ پنج شنبه،26 اکتبر 2006 ، و در هانوفر، به تاریخ یک شنبه ،12 اکتبر،  2006است که به دلیل کافی نبودن فرصت خلاصه ی  بخش هایی از هرکدام را ارائه داده بودم.

  از عزیزانم آقایان مهرداد درویش پور و  گلزار ، به خاطر یادآوری هایشان،  سپاسگزارم.

 

گزارش کنگره دسامبر 2006 و انتخابات هیئت رئیسه در هانوفر

تهیه: ناصر ودودی

مراسم کنگره کانون مورخ 3.12.2006 در شهر هانوفر با حضور اعضا کانون برگزار شد. ابتدا آقای سعید سیادتی مسئول نمایندگی و جلسه ضمن خیر مقدم به حضار، منشی جلسه ناصر ودودی را معرفی کردند و پس از آن مراحل مختلف جلسه را شرح دادند.

 

گزارش سه ماهه امور مالی توسط آقای عنایت به شرح زیر اعلام گردید.

سپس آقای شفائی گزارش هئیت رئیسه را به شرح زیر اعلام کردند. در شروع ایشان در مورد شروع فعالیت کانون اعلام داشتند که کانون در سال 1996 شروع به فعالیت کرده و در سال 2000 نیز به ثبت رسیده و در حال حاضر نیز با 14 نمایندگی در آلمان و دو نمایندگی در ترکیه و هلند در حال فعالیت میباشد و در این مدت جلسات ماهانه شاخه ها نظارت شده و وبلاگهای نمایندگی های 5 شهر و 6 کمیته به صورت کاملأ فعال میباشند و اینکه در سال کانون 12 جلسه دارد که 8 جلسه هئیت نظارت و 4 جلسه کنگره میباشد و شرکت در این جلسات برای هیئت اجرایی الزامی میباشد. وی اشارهکردکه کانون در تمام زمان تصدی ایشان کاملأ فعال بوده و با فعالان ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکای شمالی در ارتباط میباشد و هر سه ماه یکبار گزارش کار کانون را به اطلاع آنها رسانده اند. و همه در نشریه و اطلاعیه ها درج گردیده است. رسیدگی به کارهای تمام نمایندگیها با کل توان و حضور در دادگاههای افراد عضو و انجام کلیه کارهای بدون کمک مالی و نشر و چاپ نشریه رسمی کانون، ایجاد کمیته اقوام و ملل، از دیگر کارهای کانون بوده است. در ضمن ایشان از پر کارترین نمایندگیها به نمایندگی ترکیه و هلند اشاره کرده و در آخر گفتند کانون به دلیل فعالیت های خوب و موثر در تمام سایتهای حقوق بشر در دنیا شناخته شده است. در آخر ایشان پیشنهاد کردند به دلیل عدم حضور و همکاری خانم سواحلی مسئول کمیته زنان )به محض قبولی در دادگاه(، ایشان از سمت خود عزل شود. همچنین خاطر نشان کرد که نمایندگیهای غیر فعال، از فهرست کانون حذف میگردند، مانند گیسن، کیل، اوسنابروک و مونستر.

سپس گزارش نمایندگیها به شرح زیر اعلام شد.

آقای سیادت بشرح زیر توضیح دادندگزارش سه ماهه شاخه هانوفر:

با عرض سلام و ادب، شرح فعالیتهای سه ماهه گذشته ی شاخه هانوفر را به قرار زیر اعلام مینمایم:

1-   در تاریخ 9 سپتامبر نشست شاخه هانوفر و قرائت اعلامیه جهانی حقوق بشر و سخنرانی.

2-   حضور فعال در مراسم روز جهانی صلح به تاریخ 23 سپتامبر در شهر الدنبورگ.

3-           حضور فعال در جلسه هئیت نظارت و برنامه ریزی در شاخه الدنبورگ در تاریخ سوم اکتبر.

4-           حضور فعال در گردهمائی کلیسای هانوفر همراه با آقای روگا تاپل برای حمایت از اعضای کانون.

5-           معرفی کانون به ارگانهای ذیربط آلمانی و تبادل نظر با ایشان در مورد مشکلات پناهندگان.

6-           حضور فعال در مراسم روز جهانی منع اعدام در شاخه بادهارتزبورگ.

7-           برگزاری نشست ماهیانه در 8 اکتبر و سخنرانی درباره موضوع اقوام و ملل که این نشست مشترکأ با اعضای شاخه بادهارتزبورگ حضورأ و شاخه ترکیه آقای سعید احمد گلی با مسنجر برگزار شد.

8-           فعال کردن سایت نمایندگی هانوفر و درج به موقع فعالیتها و موضع گیریهای کانون و برگزاری مراسم در آن.

9-           تهیه و پخش اطلاعیه و اعلامیه با همکاری اعضا آقای ودودی و پاپزن به منظور مشارکت عمومی در مراسم.

10-        برگزاری جلسه هئیت نظارت و برنامه ریزی در شهر هانوفر در تاریخ 5 نوامبر و ارتباط توسط مسنجر با شاخه هلند آقای علی صوری.

11-        برگزاری مراسم سخنرانی در تاریخ 12 نوامبر به مناسبت حضور آقای علیرضا جباری با موضوع قتلهای زنجیره ای را نبخشیم و فراموش نکنیم.

12-        برگزاری میز کتاب در تاریخ 12 نوامبر همزمان با:

الف) برپائی نمایشگاه عکس و نقاشی خانم مژده پور محمودی

ب  ) برپائی نمایشگاه کاریکاتور با موضوع طناب اسلام از آقای محمد حسن ذوالقدر

13- حضور فعال در مراسم سخنرانی در تاریخ 13 نوامبر در شهر الدنبورگ با حضور آقای علیرضا جباری با موضوع آزادی بیان و قلم و حقوق بشر در جمهوری اسلامی

14- برگزاری جلسه سخنرانی توسط اینترنت مشترکأ با شاخه ترکیه و آقای جباری با موضوع وضعیت زن در ایران اسلامی در تاریخ 11 نوامبر با سخنرانی خانم فرزانه عسگریان پور و آقای حسنی و آقای پاپزن

15 – مصاحبه های متعدد و ضبط و پخش آن در اینترنت با آقای علیرضا جباری درباره مسائل روز اجتماع

16 – ضبط کلیه سخنرانیها و تحویل به اینترنت برای پخش توسط خانم الهه آریانپور

17 – درج به موقع کلیه فراخوانها و اطلاعیه های کانون توسط خانم الهه آریانپور و همکاری کمیته روابط عمومی

18 – نظام دهی به وضعیت مالی شاخه هانوفر، خریدها، پرداختها و تسویه حساب با اعضا شاخه

19 – تبادل نظر و رفع مشکلات فکری و اینترنتی سایر اعضا کمیته ها و شاخه های کانون.

 آقای عنایت از نمایندگی آیشفیلد اعلام کردند هر ماهه جلسه ی شاخه را برگزار میکنیم و کار آموزش اعضا و پرسش و پاسخ و گرفتن اطلاعیه و اخبار در سایت و پخش اطلاعیه و توزیع در کلیسا و گرفتن مجوز میز کتاب و شرکت در تمام جلسات دیگر شهرها از اقدامات این نمایندگی میباشد.

« زاکسن » آقای امید رفیعی در شروع گفتند، با اینکه یک ماه از شروع فعالیت ایشان در سمت مسئول نمایندگی میگذرد سایت آماده کار شد و میز کتاب را برگزار کرده ایم و فعالیت خود را در دانشگاه توسعه داده ایم و مشغول عضو گیری و نشست با افراد غیر ایرانی خصوصأ آلمانی ها هستیم ، در مورد شناساتدن کانون و آموزش افراد در خصوص مشکلات ایران و حقوق بشر در ایران، از جمله کارهای دیگر این نمایندگی است.

با توجه به ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر و بر طبق اطلاعیه مندرج در ماهنامه رسمی کانون دفاع از حقوق بشر در ایران « ماهنامه بشریت » ، در کنگره ای که در شهر هانوفر در تاریخ 3.12.2006 برگزار شد، از میان کاندیدهای هئیت رئیسه « خانم الهه آریانپور و آقایان محمد متین، رضا سیادت، صادق فیروزمند، اسماعیل عنایت اصل، خلیل رئیسی فرد»،طرحها و نقطه نظرات خود را در صورت هیئت رئیسه شدن، به ترتیب زیر ارائه نمودند:

ابتدا آقای متین در شروع سخنانشان با اشاره به تعداد زیاد جلسات، بعد مسافت ومشکل مالی اعضاء، گفتند که جلسات میتواند به صورت غیر حضوری و به صورت اینترنتی انجام گیرد و مشکل دیگر اینست که بعضی از اعضاء پس از حل مشکل اقامتی خود، بدون درنگ فعالیتشان را قطع میکنند. این امر باعث میشود که علاوه بر اینکه برای پرونده دادگاهی خودشان و نفرات بعد از ایشان و حیثیت کانون، لطمه میزنند، مسئولیت محول شده به ایشان در کانون هم تا انتصاب نفر بعدی، معلق میگردد.و نیز مشکل مالی کانون از مواردی دیگر می باشد، که باید به حل آن پرداخت.

 

 

 

سپس آقای سیادت در سخنان خود گفتند امور مالی و اداری در دسامبر 2005  خوب کار کرده اما از سیستم مالی راضی نیستم و پیشنهاد کردند در کنار 3 عضو هیئت رئیسه 1 نفر نیز به عنوان رزرو باشد.  ایشان اضافه کردند در سیستم کانون سیستم خواهش و فشار بوده که باید به سیستم نیاز و تشویق تبدیل شود.

روابط عمومی باید قوی عمل کند و خیلی از انرژی در داخل جلسات صرف می شود که باید جلسات غیر حضوری انجام شود و در سال 2007 جلسه گردهمائی کلی باشد و جلسات هر دو ماه یکبار برگذار گردد. که آقای شفاهی بشدت با این نظر مخالفت کردند و ابراز داشتند که حضور اعضاء در جلسه، علاوه بر اینکه ارتباط اعضاء با یکدیگر را محکم مینماید، باعث میشود کانون را زنده نگه دارد. ونیز اعضاء با همین حضور ها با دست پر به دادگاه میروند.

البته خانم آریانپور توضیح دادند اگر کسی نخواهد در جلسات حضور داشته باشد، الآن که ماهی یکبار بهانه می آورد، آنوقت هر دو ماهی یکبار بهانه ی بهتری پیدا میکند و اینطور شانس 4 بار حضور در جلسات را از دست میدهد ولی عملاً اینطور دیده شده که اگر کسی بخواهد هر ماه میاید و بعد مسافت و مالی هیچ وقت مانع آن نخواهد بود.

 پس از آن آقای عنایت اصل با اشاره به مشکلات زیاد مالی، پرداخت نشدن حق عضویت اعضاء و نیز تعداد زیاد جلسات، اشاره کردند و این که تعداد اعلامیه های چاپ شده از ماه گذشته کمتر بوده و به اهمیت هیئت نظارت و هیئت اجرائی و عزل افراد غیر مسئول و غیر فعال اشاره داشتند.

آقای رئیسی نیز به پاسپورت داشتن افراد کاندید و اهمیت آن در فعالیت زیاد هیئت رئیسه و در آخر، به بیشتر فعال کردن برمن اشاره کردند.

 سپس آقای فیروزمند و بعد از آن نیز خانم آریانپور نقطه نظرات و طرحهای خود را به اطلاع حضار رساندند.

در این زمان افراد مسئول انتخابات توسط هیئت رئیسه یشرح زیر تعیین شدند.

هئیت نظارت بر انتخابات، آقایان حسین رضی، امید رفیعی، ناصر شوریده و ناصر ودودی بودند.

سپس انتخابات با رأی مخفی اعضا کانون زیر نظر هیئت نظارت بر انتخابات برگزار گردید. که در مرحله اول آقای متین با 23 رأی انتخاب و طبق قانون 60% آراء، در مرحله دوم از میان کسانی که بیشترین رأی را آورده بودند، « آقایان فیروزمند و اسماعیل عنایت اصل و خانم آریانپور » رأی گیری مجدد بعمل آمد که آقای صادق فیروزمند با 21 رأی و خانم آریانپور با 17 رأی انتخاب شدند.

 

بدین ترتیب آقایان محمد متین و صادق فیروزمند و خانم الهه آریانپور با آرای اعضا کانون دفاع از حقوق بشر به مدت یکسال به عنوان هئیت رئیسه انتخاب شدند.

سپس از پایان رأی گیری، هیئت رئیسه جدید، معرفی شدند. این جلسه در ساعت 16:00 به پایان رسید.

گزارش جلسه ماهیانه فرایبرگ (زاکسن)

محسن فردوس

جلسه ماهیانه نمایندگی فرایبرگ (زاکسن) کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، در مورخ 06\11\06 روز دوشنبه در ساعت 15 به مدت 2 ساعت و نیم بر گزار شد واینجانب محسن فردوس بعنوان مسئول شاخه به اعضاءخوش آمد گفته و برنامه جلسه را به شرح زیر اعلام کردم

1. انتخابات جدید این شاخه  

2. اخبار و اطلاعات       

3. سخنرانی اعضاء و مسئولان    

برای رأی گیری و انتخابات و رایزنی میان اعضاء، در نهایت مسئول جدید شاخه و مسئولان کمیته های این شاخه به شرح زیر انتخاب شدند:

1. مسئول جدید نمایندگی فرایبرگ آقای امید رفیعی و همچنین مسئول روابط عمومی 

2. مسئول کمیته ادیان خانم فتانه صدری3. مسئول کمیته زنان خانم زیبا مرادی عجم   4. مسئول کمیته کودک و نوجوان آقای حسن مرویان خو

5. مسئول کمیته تبلیغات آقای سیامک قزوینه 6. دبیر خانه آقای صادق عباسیان  7. امور مالی و اداری شاخه آقای محسن فردوس   

در انتها اینجانب و تمامی اعضاء به آقای رفیعی به عنوان مسئول جدید شاخه تبریک گفته و آرزوی موفقیت برای ایشان و این نمایندگی کردیم  

پس از انتخابات، آقای امید رفیعی مسئول جدید شاخه صحبت کرده و گفتند از این که به بنده اعتماد کردید و مرا انتخاب کردید، متشکرم و امیدوارم بتوانم با کمک همه اعضاء به پیشنهادهای بیشتری در راستای اهداف کانون نائل بیائیم و همچنین ایشان در مورد وضعیت انرژی اتمی رژیم ایران اخبار جدیدی را باز گو کردندپس آقای سیامک قزوینه مسئول کمیته تبلیغات به شرح فعالیت های گذشته این شاخه پرداختند و خواهان فعالیتهای بیش از پیش اعضاء شدند و نبز با گرفتن مجوز جدید میز کتاب، ایشان خواستار برپائی میز کتابی در ماه آینده شدندسپس خانم فتانه صدری مسئول کمیته ادیان و همچنین خانم زیبا مرادی عجم مسئول کمیته زنان، اخبار جدیدی را در در رابطه با ادیان و زنان در ایران را به اطلاع دیگر اعضاء رساندند. سپس آقای حسن مرویان خو، مسئول کمیته کودک و نوجوان، در مورد وضعیت کودکان خیابانی بی سرپرست و همچنین کودکانی که با کمتر از 10 سال سن در ایران به کارهای اجباری تن میدهند،اطلاعاتی را به دیگران منتقل نمودند.   

آقای صادق عباسیان، مسئول دبیر خانه، در مورد نقض حقوق بشر در ایران اخبار جدیدی را در اختیار اعضاء قرار دادند.      

در انتها، اینجانب محسن فردوس مسئول امور مالی شاخه، صورت وضعیت مالی اعضاء نمایندگی را اعلام کردم. جلسه در ساعت 17.30 با پذیرائی اعضاء به پایان رسید و با توافق اعضاء جلسه ماه آینده این شاخه در مورخ 06\12\02 روز شنبه برگزار خواهد شد

برگشت