پیوند ها

منشور کانون و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اطلاعیه و اعلامیه های کانون

شماره جدید بشریت

 

بایگانی 40   

 

7 ـ در عرصه سياست خارجي به احتمال زياد تنش هاي گذشته در روابط بين الملل جمهوري اسلامي بازخواهند گشت يا حداقل اين تنش ها در اشكال جديدي بروز خواهند كرد. روزهاي سختي در پيش رو خواهدبود. با پايان يافتن حكومت محمد خاتمي، اصلاح طلبان كه روزگاري دو سنگر ازسه سنگر اركان نظام يعني مجلس و دولت رادر اختيار داشتند از صحنه قدرت حذف مي شوندو  جريان اصلاحات درون حكومتي در جمهوري اسلامي نيز به موزه تاريخ سپرده خواهدشد. اصلاحاتي كه قربانيان زيادي داشت و سرانجام ناكام ماند. اصلاح طلبان در دوران حضور خود در قدرت  بسيار منفعلانه و ضعيف عمل كردند و نتوانستند خواسته هاي مردم را برآورده سازند و در بسياري از موارد سر تسليم در برابر اقتدارگرايان و انحصارطلبان متحجر فرود آوردند. هر رئيس جمهور ديگري  در دنيا كه بيش از 75 درصد آراي مردم را در پشت سر خود ميداشت    بسيار قدرتمندتر و قاطع تر از خاتمي عمل مي كرد.  فراموش نكنيم كه در دوران خاتمي پرونده هاي  قتلهاي زنجيره اي ، فاجعه كوي دانشگاه ، حمله به خوابگاه طرشت و قتل دلخراش زهرا كاظمي هرگز به نتيجه نرسيدند و عدالت پايمال شد.

دولتي كه شعارش همواره شفاف سازي بود، هرگز حقيقت را با مردم از ترس تندروها و اقتدارگرايان در ميان نگذاشت و شفافيت هميشه در پشت ابرهاي مصلحت پنهان ماند.

استراتژی عقب نشینی سیاسی

امیر هودجی

تا چندی پیش رژیم ملایان با سرسختی و یکدندگی که مختص این قشر میباشد در برابر خواسته  ملت ایران و سازمانها و تشکلهای سیاسی و غیر سیاسی در داخل و خارج از ایران  مبنی بر توقف فعالیتهای هسته ای و همچنین پایان دادن به اقدامات غیر انسانی و ناقض مفاد حقوق بشر سازمان ملل مقاومت و مخالفت می کرد ، با نزدیک شدن تاریخ انتخابات ریاست جمهوری و ترس از تحریم آن توسط آحاد مردم دست به حرکت سیاسی و مکارانه ای زدند تا متحمل فشار مضاعف دیگری از طرف مردم و همچنین گروههای مخالف داخلی نشوند .

از این رو با یک حرکت سریع سیاسی و عقب نشینی از مواضع قبلی خودشان و با طرح ساخته گی مبنی بر خواهش دولتهای اروپایی از آنان و درخواست فرصت بیشتر برای مذاکره شکست خود را وارونه جلوه کرده و از آن به عنوان یک پیروزی نام میبرند ؛ در صورتی که تمام گفته های آنان مبنی بر تقاضا و خواهش اروپائیان برای ملت ایران وارونه تعریف گردیده ، و این خواهش و تقاضای مهلتی دیگر از طرف خود ملایان جهت عبوراز گردابی به نام انتخابات ریاست جمهوری به طرفهای اروپائی ارائه گردید.

البته در عوض آن در پشت پرده امتیازاتی به اروپائیان داده شده است که این روال همیشگی آنها می باشد.

البته اروپائیان به این مسئله کاملأ واقفند و زیرو زبر ملایان را خوب میشناسند و با آنها محتاطانه برخورد می کنند. و از اینروست که آنها می گویند به حکومت ایران به هیچ وجه نمی شود اعتماد کرد ، زیرا که در بیست وهفت سال گذشته به کرات زیر قول و وعده های خودشان زده اند و پایبند هیچ اصول و قاعده خاصی نمی باشند. و مطمئنأ پس از اتمام انتخابات دوباره برای مردم ایران و کشورهای دیگر قلدری می کنند.

متأسفانه تلاقی دو رویداد انتخابات وجریانات پرونده اتمی ایران با مسابقات مقدماتی جام جهانی  که بزرگترین سرگرمی جوانان ایرانی  در حال حاظر می باشد. توانسته است تا حدود زیادی افکار آنان را منحرف کرده و سرگرم خود نماید ؛ که آخوندها از این موقعیت جهت تحریک جوانان به شرکت در انتخابات و کمرنگ کردن مخالفتهای داخلی سود اندکی خواهند برد.

متأسفانه با اینگونه موضع گیری کشورهای اروپائی در قبال دولت ایران ، ملت ایران باید از کمک کشورهای اروپائی جهت احیای حقوق بشر در ایران صرفنظر کنند ، زیرا که آنها فقط به دنبال منافع اقتصادی در ایران می باشند و در ظاهر بر علیه حکومت آخوندها گاهأ اعتراضی دوستانه میکنند ولی در باطن مهر تائید بر اعمال آنها میزنند.پس هر اتفاقی که بخواهد روی دهد باید از داخل ایران شروع شود.

و امثال من در خارج از ایران جزء افشاگری کمک دیگری نمیتوانند بکنند.     به امید پیروزی

27 خرداد روز انتخاب نمایشی ریاست جمهوری

شاهرخ الیاسی

27 خرداد روز انتخاب ریاست جمهوری ایران است.این بهانه ای دیگر تا مردم را سر گرم کنند .

کاندیدهای گوناگون واردمیدان می کنند

همه حرفهای همیشگی را می زنند :

مبارزه با بیکاری

مبارزه با فقر

مبارزه با فحشا

مبارزه با اعتیاد

مبارزه با رشوخواری

مبارزه با رانت خواری

مبارزه با ...

ولی میدانیم که این روز هم فقط برای تحمیق مردم برگزار خواهد شد زیرا که در کشوری که 1014 نفر کاندید شده اند در عرض یک هفته و بقول خودشان هفت نفر جمعاً در 2500 ساعت کار ( که البته بر اساس آمار ساعت کار مفید در ایران 20 دقیقه برای یک روز کاری ) از میان خیل کاندیدا ها  فقط 6 نفر انتخاب و بعداً بر اساس حکم حکومتی جانشین خدا در زمین 2 نفر دیگر اضافه شدند .

و هر کس که از صندوق ها بنا به میل رهبر و یا جنتی که با امام زمان در ارتباط است خارج شود مطمئناً خود را برای :

مبارزه با آزادی

مبارزه با انسانیت

مبارزه با عدل

مبارزه با امنیت شخصی

مبارزه با برابری

مبارزه با ...

خیلی چیز های دیگر که در ایران انواع و اقسام آن پیدا می شود.

ما حرفمان سر چیز دیگریست آنوقت آخوندهای کلاه بردار از اسلام و شریعت و حکم شرع حرف می زنند (که همه مکلفند در این انتخابات همگانی شرکت کنند این وظیفه شرعی است)از همه جالبتر اینکه یک نوجوان 15 ساله حق رأی دادن را هم دارد. .

 

یک نوجوان را اینجا یک انسان کامل و بالغ حساب کردنند ولی در جاهای دیگر مثل شهادت دادن یا خیلی چیزهای دیگر او بالغ نیست و عقلش نمی رسد آنوقت برای رأی دادن که او نمی داند شما می خواهید چکار کنید و او نمیداند که تمام اینها همه یک نمایش درام بیشتر نیست.

چرا درام؟

چون برای کارگری که روزانه از صبح تا غروب آفتاب چرخ سنگین زندگی را بچرخاند یا آن زن بی بضاعتی که چند بچه یتیم دارد و باید شکم آنها را سیر کند با چه دلخوشی آنها به پای صندوق رأی برود در حالی که برای هر تبلیغ برای یک کاندید ریاست جمهوری کلی هژینه هنگفت مصرف می شود.

و از این مثال ها بسیارند که می توان گفت.اینها نمایش است چون هر چه رهبر بخواهد همان می شود اوست عروسک گردان این معرکه.

به یاد 18 تیر 1378

امیر خزائی

تا روزهای دیگر به روز 18 تیر می رسیم که در سال 1378 در نوع خود بی نظیر و یک انقلاب دانشجویی بزرگ بود که برای حق طبیعی و دمکراسی و آزادی بیان و قلم و صدها حق دیگری که از این ملت شریف سلب شده است صورت گرفت ولی متاسفانه نظام سرکوب گر بسیاری از آنها را دستگیر و به زندانهای طویل المدت فرستاد و چه شکنجه هایی بر سر آنها نیاوردکه با گذشت 6 سال از این قیام دانشجویی هنوز آقای باطبی به جرم بالا بردن پیراهن خونی دوستش برای اعتراض به نظام سرکوبگر در دادگاه انقلاب بدون حضور وکیل وهیاٌت منصفه در مدت یک ساعت محاکمه و به اعدام محکوم گردید.

 

 

که این عمل جنایتکارانه جمهوری اسلامی عملاً مفاد   8،9،10،11 .اعلامیه جهانی حقوق بشر را زیر پا گذاشته و نقض حقوق بشر نموده اند

ماده 8

در برابری اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده باشد هر کس حق رجوع به محاکم ملی صالحه دارد.

ماده 9

احدی نمی تواند خود سرانه توقیف , حبس یا تبعید بشود.

ماده 10

هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مساوی و بی طرفی , منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی در حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشند ؛ اتخاذ تصمیم بنماید.

ماده 11

1.هر کس به بزه کاری متهم شده باشد بی گناه محصوب خواهد شد تا وقتی که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع از تامین شده باشد ؛ تقصیر او قانوناً محرز گردد.

2. هیچ کس برای انجام عملی که در موقع ارتکاب ؛ آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمی شده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدید تر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد.

در مقابل اعتراض جهانیان به این اقدام غیر انسانی مجبور به تقلیل حکم اعدام این جوان شده اند و به 13 سال اعدام محکوم شد و تا به حال 6 سال آن را سپری کرده است.

حال پی میبریم که این نظام جانی است و برای جان انسان ها ارزشی قائل نیست و برای هرگونه اعتراضی فقط با کشتن انسان و یا شخصیت انسان ها همراه است و این حکومت یکی از بزرگترین ناقضین اعلامیه جهانی حقوق بشر در جهان می باشد .

 

نگاهی به گفته های اول انقلاب ملاها و وضع کنونی زنان

رملا ابراهیمی

خمینی گفته بود که شاه دانشگاههای ما را به فاحشه خانه تبدیل کرده بود .

خمینی مگر معنی فاحشه خانه را نمی دانست .

همان قوادهایی بودند که در پیرامون مقبره حضرت معصومه مردان را به برخورداری از ضیغه دعوت می کردند.

بسیاری از قوادان و روسپی های رسمی را در ایران پس از انقلاب اسلامی به چوبه دار یا جوخه های اعدام سپردند .

ولی کارگزاران صیغه به عنوان یک رسم دیرپای شیعی همچنان به کار خود مشغولند . حتی یک تار نمای اینترنتی هم برای این کار باز شده است . قانونی یا غیر قانونی قوادی و روسپیگری در ایران اسلامی در کنار صیغه مثل قارچ از زمین می روید. زنان و دختران جهان قربانی این مصیبت اجتماعی هستند. تجارت برای قشری که امروز حکومت می کند نیک و بد نمی شناسد .

مساله بر سر استفاده  ای مالی است که این کار فراهم می آورد . تارنمای زنان ایران خبر می دهد که زنان و دختران ایرانی بین بیست هزار تومان تا ده میلیون تومان معامله می شوند .

برخی از دختران چنان درمانده اند که به خوراکی و پوشاکی و سرپناهی رضایت می دهند .

قوادی در جمهوری اسلامی کسب و کار پر رونقی شده است . البته گهگاه خبر می رسد که این یا آن گروه تبهکار که به دلالهایی از این دست مشغول بوده اند . دستگیر و محاکمه و مجازات شده اند ولی این هرگز مانع از ان نشده است که گروه های دیگر مثل قارچ از زمین برویند .

دانشگاههای ما فاحشه خانه شده اند یا رژیم اسلامی در قلمرو فرمانروایی خود فاحشه خانه ای به بزرگی بک کشور ساخته هست . و کار البته حد و مرزی نمی شناسد تجارتی از این دست ، داخلی است هم صادراتی سرانجام جمهوری اسلامی نباید از کم ارزی رنجور گردد .

از یک طرف سیگار قاچاق دیگر وارد می کنند و از طرف دیگر زنان و دختران ما را در واقع به کنیزی . به امیر نشینهای عربی می فروشند .

پرسش مهم این است :

مگر می توان به دلایل هایی در این سطح و با این در آمد دست زد و دست در دست بلند پایه ای با بلند پایگانی از جمهوری اسلامی نداشت ؟

اسمش را نگذارید سهم امام ولیکن به هر حال سهمیه اش به جیب کسانی می رود که از همه حیث شایستگی امام جماعت را دارند .

زنان در دبی به کنیزی فروخته شده اند و سوء استفاده جنسی یکی از سواستفاده هایی است که از آنها می شود . آنان آنقدر دست به دست می گردند تا دیگر به کار معامله های بزرگ نبابند . این است سرنوشتی که جمهوری اسلامی برای دختران و زناننی تدارک دیده است که باید در مدرسه های حرفه ای یا آموزشگاههای یا مکان هایی از این دست چیزی بیاموزند تا بتوانند حرفه ای شرافتمندانه داشته باشند

جمهوری اسلامی به جای مبارزه با این روسپیگری ها که به شکل تجارت بزرگ درآمده است ، جلو انتشار اخبار مربوط به مسائل را می گیرد . زمامداران کنونی رژیم هنگامی که هنوز بر یابوی قدرت سوار نشده بودند ، ایراد می گرفتند:

چرا برخی خانواده ها از فیلیپین مستخدم وارد می کنند .

از آنها باید پرسید استخدام دختران صاحب فرهنگ فیلیپینی کجا ؟

صادرات دختران بینوای ایرانی به کنیزی کجا؟

پيامدهاي انتخاب احمدی نژاد

شهروز کاوه ئی

با توجه به پيروزي جناب اقاي احمدي نژاد در انتخابات بنظر ميرسد تحول تازه اي در عرصه فرهنگي پديد خواهد آمد. برخي از اين تحولات قريب الوقوع به شرح زيرند:

1-در مطبوعات خيلي از مطبوعات غيرخودي بويژه آنهايي كه پايگاه دشمن هستند پلمپ مي شوند و به خوانندگان مشتاق نشريه هايي مثل جبهه، يا لثارات،سنگر، نارنجك،خمپاره و...بااطمينان مي توانيم مژده دهيم كه از اين پس با آسودگي خواهند توانست از تنوع مجله هاي موردپسندشان لذت ببرند.

2-تريپ جوانان غربزده ومنحرف به ظاهري مورد تأييد ارشاد شده يا تبديل داده مي شود كه درمجموع خيلي قابل قبولتر از تريپ هاي منحرف فعلي است.

در مورد خانمها اين اصلاحات با جديت بيشتري دنبال مي شود.حتي بنظر ميرسند خانمها از اين امر استقبال بيشتري خواهندكرد.چونكه اكثر آنها از اينكه بازيچه شده اند خسته مي باشند.

3- هنر فراموش شده و متروك نوحه سرايي و عزاداري به مراتب بيش از گذشته مورد توجه قرار مي گرد.تجربه نيز نشان داده كه اين هنر داراي آثار بلقوه ديگري نيز هست كه كمتر مورد استفاده يا سواستفاده قرار گرفته است!

4-احتمالاً جگر جرج دبليو بوش از اين مساله بسيارخون خواهد شد.تازه از اين به بعد مشتان محكمي بر دهان ياوه گويان شرق وغرب فرود خواهد آمد تا كور شود هر آنكه نخواهد!

5- مختصر انحراف برنامه هاي تلويزيوني داخلي وبويژه خارجي ايراني گرفته مي شود و آنها ارشاد مي شوند، در غير اينصورت جلوي پخش شبكه هاي متخلف گرفته مي شود.

6- فرهنگ خاكي بودن،به ميزان بسيار زيادي ترويج مي شود

چرا كه اولا با توجه به وفور خاك در اين كشور همه مي توانند خاكي باشند.

ثانياً اين يك فرهنگ بومي است و به هيچ وجه وارداتي نمي باشد.

ثالثاً ارز بري ندارد.

رابعاً ارزان است.

خامساً ساده و بي دردسر است به ويژه براي آنان كه ذاتاً شلخته و نامرتب هستند.

در ضمن آموزش نيز نمي خواهد.و

 

صورت جلسه ماهیانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران ( آنابرگ )

محمد رضا عباس زاده

این جلسه با حضور کلیه اعضا کانون در ساعت 2 بعد از ظهر تشکیل گردید. در ابتدای جلسه گزارشات مالی کانون توسط آقای کسری بیجاری قرائت گردید و سپس در مورد قرار دادن میزهای متعدد در گوشه و کنار کرایز آنابرگ به بحث و گفتگو پرداختیم.

ولی بخاطر موقعیت بد آب و هوائی منطقه قرار بر آن گردید که در ماههای آتی این کار به مرحله عمل در آید.

سپس آقای محمد رضا عباس زاده اخباری را در مورد انتخابات ریاست جمهوری به سمع اعضا رساندند. که این انتخابات باید از طرف کلیه ملت ایران تحریم گردد. ما ملت بعد از گذشت 27 سال از رژیم حکومت سالاری که بر سر این ملت آمده و با دادن وعده های سر خرمن و هیچ و پوچ و بازی کردن با احساسات و روحیه ملت ایران و با این حرکات نادرست و نا اطمینان ساختن ملت ایران در برابر جهانیان هنوز هم در آستانه این انتخابات کلیه 8 کاندیدای ریاست جمهوری شروع کردند به یاوه گوئی و وعده های آنچنانی ، بعنوان مثال ، دادن پول ماهیانه نفت بمبلغ پنجاه هزار تومان به افراد بالای 18 سال و دادن دمکراسی در پایه و چهار چوب نظام جمهوری اسلامی به ملت ایران ( که این چهارچوب همان دیکتاتوری می باشد ) . پس ملت عزیز ایران ، هوشیار و آگاه باشید که دوباره گول این حرفها را نخورید و در چاهی بیفتید که از آن در آمدن غیر ممکن باشد.   

و در ادامه آقای عباس راده در خصوص  موضوع طلای سیاه ناقض حقوق بشر سخنرانی کردند که بطور چکیده و خلاصه در زیر می آید.

در آغاز گفتند که :

بله تعجب نکنید درست می خوانید این طلای سیاه( نفت ) است که حقوق بشر را زیر پا می گذارد.

البته ناگفته نماند طلای سیاه ( نفت ) مقصر نمی باشد چون این مایع سیاه با آن بوی بد، نه عقل دارد و نه شعور ، و نه سیاستمدار است. بلکه آن دولتهائی که از آن استفاده نادرست می کنند پی آمدشنقض حقوق بشر می باشد. این مثال کوچک را بخوانید و قضاوت کنید :

شما یک ارباب پولدار ناخلف را در نظر بگیرید که در خانه اشرافیش جهت انجام کارها چندین نوکر و کلفت در اختیار دارد و این ارباب منزل بخاطر اینکه از جیب مبارکش خرج و مخارج این کلفتها و نوکرها را می پردازد پس هر کار نادرست و ناشایستی که دلش می خواهد با این کلفتها و نوکرها می کند. بعنوان مثال هر نوع دیکتاتوری که از ذهن ارباب می گذرد آنرا به مرحله عمل در می آورد.

چرا ؟

 چون ارباب پولدار است و قدرت بسیار ، و این مصداق این طلای سیاه را دارد که سالهای دراز بدست دولتها افتاده و از آن دیکتاتورهای بزرگی ساخته است. پس نفت باید از دست دولتها خارج شود. یعنی قدرت زورگوئی ودیکتاتوری آنها گرفته شود و بد ست شرکتها بیفتد و از انحصاری بودن خارج شود ، و قدرت نفت است که دولتهای زورگو تولد پیدا کرده اند.

مثل ایران و عربستان که دمکراسی را از مردم گرفته اند.

چون تمامی پول نفت یکراست به جیب چند نفری بنام دولت سرازیر می شود و مردم عادی و ملتها باید زیر یوغ این دیکتاتورهای قانون شکن و ضد دمکراسی بمانند.

سپس آقای آرش حاجت پور پشت تریبون رفته و در خصوص وضعیت مردم ایران در زمان و دوران ولایت فقیه دین فروش با تیتر دین فروشان اسلامی و سرکوبگران بشر سخنرانی مبسوطی انجام دادند که خلاصه آن در زیر تقدیم می شود .

سالهاست که در ایران حکومتی به ما تحمیل شده که باورهای آزادی طلبی را که حاصل بیش از هزاران شهید بود،عده ای گمراه و مال اندوز و سؤاستفاده از ارزشهای دینی از مردان آزادیخواه ربودند و جامعه ایران را بسوی نیستی کشاندند.

اگر در هر گوشه مملکت ندائی آزادی طلب برخیزد نتیجه ای جز زندان و شکنجه به همراه ندارد. ابراز عقیده در حکومت الله مهد بی دینی است که بر پیشانی هر کس زده میشود و زندگی برای اقشار جامعه یک دوزخ شده و اصول منشور ملل در نزد ملایان هیچگونه معنی ندارد و حکومت خود را به نایب امام زمان نسبت داده .

اصلأ این مقام ولایت هیچ موقع در خلوت خود از خودش سؤال کرده ، که چگونه با این وقاحت مجلس خبرگان ایشان را بعنوان ولی اسلام معرفی کرد.

 آیا این برابری است که رژیم ملایان در ایران درست کرده اند.؟

آیا این برابری است که یک انسان باید در اثر گرسنگی از بین برود و آقازاده ها بانکهای کشورهای دیگر را از پول انباشته نمایند ؟

 رژیم اسلامی با این رفتار خود ثابت کرده است که رژیم جمهوری اسلامی یکی از خائن ترین و جانی ترین  ترین رژیم های دیکتاتور در دنیا میباشد. این ملایان هیچگاه به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ان توجهی نکرده و آنرا مسنمراً و برنامه ریزی شده زیر پا گذاشته و در جهت منافع خود نقض می کنند .

اینان اینک فقط می خواهند به خاطر ادامه بیشتر حیات خود در ظاهر انتخابات فرمایشی و نمایشی ایجاد و برگزار نمایند تا وجاهت در مقابل جهانیان برای ادامه دزدی ها و کمیسیون های معاملات اقتصادی خود را در بانک های خارج دریافت و جمع نمایند .و فقط به طور اسمی هر از گاهی با نام گفتگوی تمدنها و ... نشان می دهند که از آن تبعیت کند .

ولی بدانید که این دین فروشان همیشه سرکوبگر وضد بشر میباشند.جلسه پس از پرسش پاسخ در ساعت  1630 خاتمه یافت .

مبارز زنان ما با سیاهی دینی

طیبه شیرزادی

هنوز توانا و نیرومند در زیر حجاب سیاه خود ، استواری کوه را با چشمه خروشان عشق مادری ، به نمایش می گذارد . سماجت بی پروای او حریم منقبض اتاق قاضی را در هم می شکند و با همه حس خود در خاکدان عفن قوانین جمهوری اسلامی ، میتازد بی آنکه پروای قلمی را داشته باشد که بدون نیم نگاهی به شرافت انسانی ، از عمق تحجر هزار ساله موهومات ، حکم می راند و سرنوشت چه بسیاری را که به این گونه به بازی حقارت می طلبد .

زنی نیرومند عاشقی ، فرزندان خود را می جوید و مردی خود ندانسته در بازی ورشکستگی خانواده و فروریزی بنیان زندگی ، در سمت قوای جهالت می تازد و به دست خویش ، هستی عزیزانش را به تاراج یاغیان میسپارد . قاضی ، سرکرده یاغیان ، به ظن خود می راند تا در تاریکی و بر مرکب جهل و نادانی و کور دلی ، بر هستی دیگری قلم سیاه کشد .باری نمای یک دادگاه خانواده در دادگستری تهران و پرونده ، ساده ترین سوال یک زندگی ست :

چه کسی سرپرستی کودک را به عهده خواهد داشت؟

آنگاه که طبیعت ، جنین را در شکم مادر پروراند و برای رشد موجود تازه ، شیر در سینه های او دواند ، حکم خود را برای حضانت فرزند اعلام کرد و هیچ توجیهی اما نمی توانست این حکم را لغو کند مگر ناتوانی مادر یا جهالت قاضیان که حتی دفتر طبیعت را نخوانده اند و یا خوانده اند اما مصلحت اندیشی سود گرایانه شان ، حکم بر چشم پوشی از حقایق می کند . آغاز داستان مکرر سرزمین من .

زن بر افراشته از غرور انسانی و پرشتاب از عشق می رود تا به همه جهان اعلام کند که می تواند فرزندان خود را سرپرستی کند و این نه یک معامله بر سر کمک هزینه یا هر وجه دیگری ست که تداول حسی را با آن توزین می کنند که باوری از نهایت عشق است .کالای او را هیچ سنگ محکی نیست مگر هستی آدمی که این می بخشد تا دیگری ، فرا روید .

مادر است و مادرانه می رزمد .

اما پدر چرا فرزندان را می طلبد ؟

روز به کار است و به زودی همسری دیگر او را به رویای تازه خواهد برد و دخترکان کوچک در حاشیه این زندگی نو به جستجوی باریکه هوایی خواهند بود برای بقا .آیا فرزندان را کسی خواهد پرسید که در آغوش کدام یک آسوده خواهند بود ؟

قاضی منجمد از توالی اعصار و راه نابرده بر ذات هستی انسان ، به کوتاه سخنی قلم به بیهودگی می راند و دخترکان را به پدر می سپارد . فریاد مادر ، خشم فروخورده او را بر سر نا قوانین فرو میریزد اما راه به جایی نخواهد برد آنگاه که نادانی در جایگاه قضاوت است و او در برابر آن ، تنها .

پس لاجرم از اوج به زیر فرو می غلطد و می گرید و می گرید. اما باران گریه او نیز بر کتاب سنگی آنان ورقی بر نمی گرداند .

قاضی که می داند حکومتش توان حمایت از زن را ندارد از حکم خود سر نمی پیچد و زن را در حضیض ظلمات تنهایی و بی حمایتی وامی نهد و این گونه است که کوهی فرو  می ریزد و چه بسیار کوه های فروریخته .

به التماس و خواهش هم دیگر مادر صاحب فرزندان خود نیست پس چیست آن همه زمانی که او آن ها را در بطن خود پرورید و در قلب خود جای داد .

 اما آیا این لحظه تنها آینه زهم پاشیدن مادر بود حال آنکه فردای کودکان بی مادرمی رود تا آغازی بدون او را به تجربه بنشیند و گویی که همه داستان هم اینک آغاز می شود. دریغا که با این همه تجربه مکرر هیچ کس نیست که فردای نیامده را از هم اینک ببیند و پیش از فرا روئیدن فاجعه ، چاره ای بر آن نماید .

قانونی که تنها ملاحظه آن پول است و هیچ حسی و حقی را که تنها حامی آن طبیعت باشد بر نمیتابد .

پس چه باک اگر پی آمد های این احکام ظالمانه پیکر جامعه را زخمی نماید و بر بستر آن ناهنجاری های بی شمار پدیدار سازد.

چه بسیار دختران و زنان بی گناه سرزمین مان که در نبود قوانین انسانی و تحت استیلای حاکمیت قوانینی که مشروعیت انسانی ندارند از حقوق ذاتی و طبیعی خود به عنوان یک انسان محروم می شوند و هیچ نهاد حقوقی نیز توان بازستاندن و تفویض آنها را به ایشان ندارد.

مجلس شورای اسلامی به عنوان تنها نهاد انتخابی مردم تحت سیطره نهادهای انتصابی حکومت جمهوری اسلامی مانند شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در تدوین قوانین مردمی نتوانسته است تا کنون برای دفاع از حقوق زنان کشورمان گامی به پیش بردارد و می رود تا با این سیطره از هم پاشیده شده به نهادی نمایشی و منفعل بدل شود. حاکمیت اقتدارگرایانه جمهوری اسلامی چنان از تغییر قوانین موجود به سود مردم و بخصوص اقشار تحت ستم ، بیم دارد که حتی مانع طرح لوایح از این دست در مجلس شورای اسلامی می شود.

 طرح لایحه الحاق به ،، کنوانسیون رفع تبعیض از زنان ،، در زمره قوانینی ست که تصویب آن می توانست مطابق با بیانیه حقوق بشر ، زمینه تغییرات اجتماعی مناسبی را به نفع زنان ایران ، فراهم سازد .

اما با خارج کردن این لایحه از دستور کار مجلس در تاریخ 7 می 2003 (17 اردی بهشت 82 ) پیداست حکومت جمهوری اسلامی چنان بر مواضع ارتجاعی پیشین خود پای بند است که هنوز نمی تواند حقوق بدیهی انسان ها را برابر با شایستگی ذاتی ایشان در برنامه های جاری خود لحاظ گرداند .

تا روزی که مبارزه ترقی خواهانه زنان کشور ما بر قوای جهل حکومت جمهوری اسلامی پیروز گردد ، زنان ما ناگزیرند سرنوشت تاریک خود را تا آینده ای نا معلوم دنبال کنند .

حداقل در هر 8 ساعت یک مورد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی  اتفاق میافتد

فراخوان

تابستان آمد و خاطره سرکوب جنبش دانشجوئی  18 تیر1378  بر همگان جلوه گر شد.

 

روز 18 تیر با تاریخ جنبش دانشجوئی ایران در هم آمیخته است.

امسال ششمین سالگرد این جنبش است .

 دانشجویان یکی از حساس ترین بخش روشنفکری جامعه می باشند که حرکات آنان گویای مبارزات روشنفکرانه و روشنگرانه است. جنبش دانشجویی پیش و پس از انقلاب ، نقش برجسته ای در مبارزات مردم  علیه ستم حاکمان داشته و همواره خواستار آزادی و رفاه مردم و استقلال کشور بوده اند.

رژیم شاه و حکومت اسلامی به رهبریت ولایت فقیه همیشه از جنبش دانشجویی در هراس بوده اند. دانشجویان ایرانی در 16 آذر 1332 و 18 تیر 1378 نقش برجسته خود را بر همگان نمایان کرده و به وضوح ثابت کردند که  زیر بار ظلم و جور خائنین حاکم بر کشور نرفته و هم چنان خواستار دمکراسی و آزادی می باشند.

در 18 تیر 1378 دولت اصلاحات و رهبرش توسط چماقداران خود ( انصار حزب الله، لباس شخصی ها، الله کرم ها، نقدی ها و ... ) به خوابگاه دانشجویان یورش بردند  و آنان را به خاک و خون کشاندند.

بدینوسیله ما ( اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – شاخه هانور ) ضمن بزرگداشت این روز از همه آزادی خواهان و حامیان اعلامیه جهانی حقوق بشر می خواهیم که :

در تاریخ  9 . 7 . 2005 ساعت 13 الی 12  در میدان اشتاین تور شهر هانور حاضر شده تا همگام با سایر آزادیخواهان ایرانی جهان، همصدا فریاد اعتراضی خود را که :

آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی و اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن می باشد را به گوش جهانیان برسانیم

هماهنگ کننده: شاهرخ الیاسی  0511 132 55 25

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران -  شاخه هانور

 
 

 

برگشت