آشنایی با کانون | نشریه | مواضع و بیانیه ها | درخواست عضویت | ارتباط با ما

ماهنامه بشریت شماره 175

 

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان مرداد 1395

كاويانی  با همکاری: مصطفی خداکرمی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، بهناز جهانبین

گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق اقلیت‌های دینی در ایران تا پایان مرداد ‌ماه 1395 شمسی است. این گزارش به‌صورت آماری-تحلیلی ارائه می‌شود، مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به‌خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همین‌طور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیت‌های مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیت‌های فراوان در ایران محسوب می‌شود.در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار، تنها می‌توانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را دیده‌بانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارش‌های سایر گروه‌ها و رسانه‌ها را بیابند. شایان ذکر است که در این ماه نیز همچون گذشته رسانه های داخل ایران سکوت خبری خود در قبال نقض حقوق پیروان ادیان غیر شیعی در ایران را حفظ نمودند، به گونه ای که در سایه سانسور حکومتی و خفقان ناشی از آن، هیچ خبری در این حوزه و در این بازه زمانی در رسانه های داخلی بازتابی نداشت!

فشار بر اقلیت‌های دینی همچنان ادامه دارد :حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به‌نظام را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار داده‌اند.در ماه گذشته گستره نقض حقوق پیروان ادیان غیر حکومتی در ایران بر اساس نمودار زیر بوده است:

جدول و نمودارهای زیر تنها بخشی از تبعیض عقیدتی در ایران را به تصویر می کشند.

   

 

 

    

                     

 

 

 

 

گزارش نقض حقوق پیروان ادیان شهریور 1395

تهیه و تنظیم: كاويانی با همکاری: مصطفی خداکرمی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، مهدی برنو، بهناز جهانبین

گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق اقلیت‌های دینی در ایران تا پایان شهریور ‌ماه 1395 شمسی است. این گزارش به‌صورت آماری-تحلیلی ارائه می‌شود، مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به‌خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همین‌طور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیت‌های مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیت‌های فراوان در ایران محسوب می‌شود.

در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار، تنها می‌توانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را دیده‌بانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارش‌های سایر گروه‌ها و رسانه‌ها را بیابند.

شایان ذکر است که در این ماه نیز همچون گذشته رسانه های داخل ایران سکوت خبری خود در قبال نقض حقوق پیروان ادیان غیر شیعی در ایران را حفظ نمودند، به گونه ای که در سایه سانسور حکومتی و خفقان ناشی از آن، هیچ خبری در این حوزه و در این بازه زمانی در رسانه های داخلی بازتابی نداشت!

فشار بر اقلیت‌های دینی همچنان ادامه دارد :

حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به‌نظام را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار داده‌اند.

در ماه گذشته گستره نقض حقوق پیروان ادیان غیر حکومتی در ایران بر اساس نمودار زیر بوده است:

 

Description: D:\Human Rights\Kanoon\Work\Adian Weblog\Reports\Monthly\95-06-Shahrivar\0.png

جدول و نمودارهای زیر تنها بخشی از تبعیض عقیدتی در ایران را به تصویر می کشند.

Description: D:\Human Rights\Kanoon\Work\Adian Weblog\Reports\Monthly\95-06-Shahrivar\1.png  Description: D:\Human Rights\Kanoon\Work\Adian Weblog\Reports\Monthly\95-06-Shahrivar\2.png

 

Description: D:\Human Rights\Kanoon\Work\Adian Weblog\Reports\Monthly\95-06-Shahrivar\Report.jpg

 

گزارش نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی در مرداد ماه 1395

سپیده صفری و جمیله بدیرخانی

مادهٔ 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب دین، و آزادی علنی و آشکارکردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است وهیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

گزارش پیش رو دربردارنده اطلاعات آماری نقض حقوق اقوام و ملل ایرانی تا پایان مردادماه 1395 است. این گزارش به‌صورت آماری-تحلیلی ارائه می‌شود،مسلماً به دلیل عدم اجازه دولت ایران به مدافعان حقوق بشر جهت فعالیت به‌خصوص در حوزه گزارشگری نقض حقوق بشر و همین‌طور ممانعت از گردش آزاد اطلاعات و بالطبع به رسمیت نشناختن حوزه مستقل در فعالیت‌های مدنی از سوی دولت ایران، در حال حاضر مسئله گزارشگری، امری دشوار و خطیر با محدودیت‌های فراوان در ایران محسوب می‌شود.

در چنین شرایطی بدیهی است مدافعان حقوق بشر علیرغم دشواری بسیار، تنها می‌توانند حجم بسیار اندکی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران را دیده‌بانی کرده و یا امکان تحقیق و مستند کردن در رابطه با گزارش‌های سایر گروه‌ها و رسانه‌ها را بیابند.

فشارشکنجه و بازداشتها براقوام ایرانی همچنان ادامه دارد. حکومت کنونی ایران و سران آن بر این عقیده اند که برخی از گروه‌های قومی که بیشتر انان در مرزهای کشور سکونت دارند دشمنان کشور هستند، زیرا فعالیتهای سیاسی و مدنی آن‌ها ممکن است تجزیه ایران را به همراه داشته باشد و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب انان را با شدت هرچه بیشتر در دستور کار خود را قرار داده‌اند. بازداشت‌ها و خشونت‌های هدفمند ارگان‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی همچنان متوجه ملیت کرد و بلوچ و دیگر اقوام در ایران است.

آگاهان به مسائل سیاسی و فعالان حقوق بشر در ایران معتقدند که اقوام کرد و بلوچ به همراه دیگر اقوام مرز نشین  بدترین دوران زندگی خود را پشت سر می‌گذارند. آن‌ها همچنین هشدار می‌دهند که ادامه روند کنونی که با اتهامات مذهبی و سیاسی و تبلیغ علیه نظام به بازداشتها و شکنجه و حکمهای طولانی مدت دست زده اند زدگی این مردمان را بسیار مختل نموده اند.

اکثرزندانیان با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ دینی مواجه هستند و حکم محاربه در دست دارند و در فضای نامناسبی دوران زندان خود را می‌گذرانند و به‌صورت مدام  از سوی مأموران زندان به دلیل عقیده‌شان مورد ضرب و شتم وبی‌احترامی قرار می‌گیرند.بازداشت و بیخبری :مادهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر۹هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد. سپاه پاسداران در شهرستان دالاهو سه تن را بازداشت نمود.

آژانس کُردپا: سپاه پاسداران شهرستان دالاهو، از بازداشت سه شهروند این شهرستان در ارتباط با حمله به نماینده‌ی اسلام‌آباد غرب و همراهانش خبر داد.

با گذشت ۵۷۰ روز بازداشت شدگان نصیرآباد همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند .به گزارش کمپین فعالین بلوچ، ۱۰ نفر از بازداشت شدگان نصیرآباد که در ۱۴دی ۹۳ بازداشت شدند همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند.

بازداشت ۲۹ دختر و پسر شامل یک بازیگر زن در یک مهمانی در کرج.

حدود ١٩ تن در پیرانشهر بازداشت شدند. آژانس کُردپا: بازداشت سیستماتیک شهروندان کُرد از چند هفته قبل وارد مرحله‌ی جدیدی شده است.سرنوشت یک کارگر کُردستانی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. آژانس کُردپا: کارگر اهل یکی از روستاهای اطراف شهرستان سنندج، بعد از چند روز ناپدید شدن، هنوز اطلاع دقیقی از وی در دست نیست. بازداشت توام با ضرب‌و‌شتم دو شهروند اردبیلی. خبرگزاری هرانا – ساعاتی پیش مهدی هوشمند و رضا وحدت، دو شهروند اهل اردبیل در خیابان توسط ماموران امنیتی با ضرب‌وشتم بازداشت شدند.برای سومین بار قرار بازداشت موقت دو زندانی سیاسی بلوچ تمدید شد .

با گذشت هشت ماه از بازداشت دو روحانی اهل سنت در سرباز این دو زندانی همچنان در بلاتکلیفی به سر می برند.

پنج سال بلاتکلیفی و تمدید قرار بازداشت موقت مطلب احمدیان .

موج بازداشت؛ ۲۴ معترض ترک در شهرهای مختلف کشور دستگیر شدند .

در ثلاث باباجانی ٩ شهروند کُرد بازداشت شدند .

از سرنوشت یک شهروند مریوانی اطلاعی در دسترس نمی‌باشد .

آژانس کُردپا: نیروهای اطلاعاتی یک شهروند کُرد اهل مریوان را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل نموده‌اند.

بازداشت و احضار سه فعال سیاسی در روستای دیل گچساران .

تدوام بازداشت‌ها در کُردستان .

آژانس کُردپا: در ادامه احضار و بازجویی‌های امنیتی در کُردستان ایران سه شهروند دیگر کُرد در مهاباد، قروه و سقز بازداشت شد.

دگرباش جنسی قربانی تجاوز در گالیکش، بازداشت شد .

بازداشت دو شهروند در اهواز توسط نیروهای امنیتی .

خبرگزاری هرانا – ریاض بترانی و ولید عبیداوی دو شهروند اهل کوی علوی اهواز صبح روز گذشته در منزل شخصی خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

یک شهروند بلوچ در کوه ون بازداشت شد .

بهزاد قنبری فعال اذری در قره ضیاالدین بازداشت شد .

بازداشت و بی خبری از یک زوج مراغه ای .

وحید پورطهماسب از گروه عرفان حلقه در بابل بازداشت شد .

بازداشت‌های گروهی کُردستان دامن فعالین اینترنتی را نیز گرفت .

آژانس کُردپا: سپاه کرمانشاه مدیران صدها گروه اجتماعی اینترنتی در کُردستان را بازداشت کرد.

بازداشت دست کم ۱۶ شهروند عرب در شهر دزفول .

خبرگزاری هرانا – سحرگاه روز جاری، دست کم ۱۶ شهروند عرب طی عملیات هماهنگی توسط نیروهای وزارت اطلاعات شهر دزفول در منازل شخصی خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

مأموران امنیتی در اورمیه و بوکان ٥ تن را بازداشت کردند .

اعدام: در تیرماه گذشته مصائب بسیار سختی بر هموطنان کرد و بلوچ و همچنین سایر اقوام تحمیل گردید اعدام ده ها تن از فعالان عقیدتی و سیاسی سنی مذهب کرد از جمله این مصائب به شمار می اید با اینکه مجامع بین المللی و حقوق بشری فشارهای زیادی را مبنی بر اینکه دست از اعدام بردارد ولی حکومت جوهوری اسلامی با وقاحت هرچه تمامتر به کار اعدام هموطنان فعال عقیدتی و سیاسی ادامه میدهد .

دست کم ۱۰ زندانی عقیدتی اهل سنت در ایران بامداد روز سه‌شنبه دوازدهم مرداد به دار آویخته شدند . قوه قضاییه ایران دستکم هفت نفر را به اتهام‌ دست زدن به اقدام‌های تروریستی اعدام کرد .

قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که شماری از زندانیان استان کردستان روز سه‌شنبه ۱۲ مرداد به اتهام‌های تروریستی اعدام شده‌اند. سازمان‌های حقوق بشری از اعدام بین هفت تا ۱۰ نفر در این روز خبر داده‌اند.

اعدام برزان نصرالله زاده، کودک-متهم سنی مذهب.

شهرام امیری، دانشمند اتمی اعدام شد .

اجرای حکم اعدام سه زندانی ‘پرونده حمیدیه’ در اهواز .

کشته شدن توسط نیروهای انتظامی

یک شهروند چابهاری پس از زیر گرفتن توسط ماموران انتظامی جان خود را از دست داد  مرگ یک کولبر با شلیک مستقیم نیروی انتظامی .

قتل یک زن توسط نیروی انتظامی به ظن اشتباه حمل کالای قاچاق .

سپاه ارومیه یک شهروند کُرد را هدف گلوله قرار داد .

یک کولبر کُرد با گلوله‌ی نیروهای سپاه جان باخت .

آژانس کُردپا: نیروهای هنگ مرزی سپاه پاسداران در اشنویه کاروان کولبران کُرد را به رگبار گلوله بستند.

دادگاهی: اولین جلسه دادگاه در شهر میاندوآب به محکومیت یک دانشجوی مریوانی به حبس تعلیقی . محکومیت مجدد میثاق یزدان نژاد به تحمل حبس .

دور جدید محاکمه زندانیان سیاسی کُرد .

به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، یک زندانی سیاسی کُرد با هویت حسن رستگاری مجد در دادیاری شهر ارومیه دادگاهی شد.برگزاری دادگاه نجیبه صالح‌زاده به اتهام نوشته‌های یک صفحه‌ فیس‌بوکی که متعلق به او نیست .

دادگاه تجدیدنظر ۱۱ متهم عرب در اهواز برگزار شد .موارد دیگر:تخریب خانه های مردم روستای کمب مراد آباد چابهار .خانه های مردم بی بضاعت روستای مراد آباد کمب چابهار توسط ماموران مسکن شهرسازی و کلانتری ۱۲ گلشهر تخریب شدند.  وضعیت زندگی در سیستان و بلوچستان تکان دهنده است .

یورشهای وحشیانه و مورد اذیت و آزار و توهین قرار دادن روحانیون اهل سنت در زندان مرکزی زاهدان .بی توجهی پزشکی بار دیگر قربانی گرفت .

کودک ١٠ ساله‌ سنندجی به دلیل بی‌توجهی کادر درمانی وتجویز داروی اشتباه جان خود را از دست داد.ترور پدری با پسر ۱۱ ساله اش در چابهار . در کُردستان ١٤ کولبر قربانی شدند .در دو حادثه جداگانه در شهرهای سروآباد و سردشت حداقل ٥ کولبر کُرد جان خود را از دست دادند.

 

گزارش جلسه سخنرانی اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان 10 سپتامبر 2016

بهناز جهان بین

 جلسه اعضای کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان در تاریخ شنبه 10 سپتامبر2016 ساعت 17 به وقت اروپای مرکزی با موضوع  بررسی اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین بررسی وضعیت دراویش گنابادی از ابتدای نظام جمهوری اسلامی تا کنون و به مناسبت واقعه کوار دراویش گنابادی در اتاق پالتاک کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان کانون دفاع از حقوق بشر در ایران با خوش امدگویی به حاضرین توسط مسئول جلسه و با حضور بانوان : لیدا اشجعی اسالمی – مونیکا قریشی– الیه رحمانی – بهناز جهانبین – عابده کدخدایی – و اقایان : بهروز خسروی– نادر شاچری – حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی – منوچهر شفایی – عبدالخالق امیری – سامی امیری – محمد گلستان جو – مصطفی خدا کرمی – مهدی موسوی – کاویانی – نیما حسابیان – کوروش – رسول دهدار– سعید کامیاب پور – محمدرضا برزگر – امیر مرتضی قوچانی پور پسندیده – بهمن بوشهریان – مهدی برنو – شاهرخ نجاتی – و جمشید غلامی سیاوزان برگزار گردید .

در این جلسه اقای حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی  تحلیل ماده 1 اعلامیه جهانی حقوق بشر در قیاس با قانون اساسی ایران و نحوه اجرایی آن را سخنرانی کردند.

همانطور که همگی ما میدانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر دارای ۳۰ ماده میباشد که در ۱۰سپتامبر ۱۹۴۷ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید . این اعلامیه در نتیجه نقض گسترده حقوق انسانی افراد دردر جنگ جهانی دوم به منظور دفاع از انسانها به تصویب رسید . در این قسمت به تفسیر ماده یک از اعلامیه جهانی حقوق بشر و قیاس آن باقانون اساسی کهدارای ۱۷۵ اصل میباشد و در سال ۱۳۵۸ توسط جمهوری اسلامی به تصویب رسید و نحوه اجرای کنونی آن میپردازیم . در آغاز نگاهی میکنیم بر متن ماده ۱ از اعلامیه جهانی حقوق بشر  که اشاره بر این نکات دارد که : تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند. در قسمت اول اشاره بر برابری همه انسانها با یک دیگر میباشد این به این منظور میباشد کههمه افراد منفعت یکسانی را از ۳۰ ماده این اعلامیه خواند برد  و رنگ و نژاد و نوع تفکرات آنها نباید بانی ایجاد تضاد دربهره برداری حقوقی از۳۰ ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر بشود ، اشاره بر اصل آزاده بودن انسان میکند این فقط شامل استفاده فرد از آزادی فیزیکی نمی باشد و در اصل اشاره بر آزاد بودن نوع تفکر بشر دارد . با توجه بر این اصل کهدرادیان هم از انسان با عنوان اشرف مخلوقات یاد میشود این نکته که انسان دارای قدرت تفکر بالا و تجزیه و تحلیل مسایل گونانگون می باشد را مورد تایید قرار میدهد . این آزادی شامل آزادی در انتخاب مکان برای زندگی ، آزادی در بیان عقیده ، آزادی در عضویت در یک دسته و گروه که آن گروه آرمانی انسان گرایانه دارند رانیز شامل میشود . در قسمت دیگر اشاره بر حرمت گذاری به بشر میشود که میتوان از این به عنوان یک کلید جهت باز کردن قفل بسته افکارهای بسته که در جهت محدود کردن انسان قدم بر میدارند استفاده کرد . در قسمت دیگر صحبت ازحق وحقوق میکند که منظور از آن مساوات و برابری در همه زمینه ها میباشد . این حق میتواند شامل اجرای مراسم مذهبی و پرستشی نیز باشد . نکته ای که در ایران متاسفانه جمهوری اسلامی برخوردهای فرا قانونی با آن میکند و محدودیت های بسیاری را برای شهروندان و پیروان سایر ادیان ایجاد میکند . نکته بسیار مهم این است کهمتاسفانه در ایران از پیروان سایر ادیان با عنوان اقلیت یاد میشود که همین نکته دلیل اصلی نقض حقوق پیروان سایر ادیان میباشد . در اصل ۲۰ قانون اساسی اشاره بر برخورداری یکسان قانونی افراد از قانون را شامل میشود ولی جمهوری اسلامی در عمل تفاوت فاحشی در برخوردهای قانونی بین شهروندان قایل میشود . میتوان این نکته را با اطمینان  بیان کرد که ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر مادر ۲۹ ماده دیگر میباشد و۲۹ ماده دیگر مکمل ماده ۱ میباشند چرا که اشاره مستقیم بهشخصیت انسانی میکند که در ۲۹ ماده دیگر به صورت مجزا آنها را تفسیر میکند . در اصل ۲۲ قانون اساسی اشاره بر مصونیت حیثیت‌، جان‌، مال‌، حقوق‌، مسکن و شغل اشخاص از تعرض‌ را شامل میشود ولی در جمهوری اسلامی اکثر شهروندان از امنیت اجتماعی برخوردار نیستند و اکثرا زندگی توام با استرس و ترس را سپری میکنند . بیشتر شهروندان از بیان عقاید خود که جمهوری اسلامی که یک حکومت دین سالار مردم ستیز می باشد میترسند به عنوان مثال پیروان بهائی در ایران از حد اقل حقوق شهروندی برخوردار هستند آنها با توجه به این که دارای ملیت ایرانی اصیل هستند نمیتواند در هیچ اداره و سازمان دولتی استخدام بشوند که این مورد نقض کننده اصل ۲۸ قانون اساسی میباشد و یا جوانانبهائی از تحصیل در دانشگاه ها محروم میشوندکه این مورد نقض آشکار اصل ۳۰ قانون اساسی میباشد که اشاره بر آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه وتامین وسایل تحصیلات عالی را تا سر حدخودکفایی کشور میبشاد را شامل میشود و جمهوری اسلامیخود تدوینگر آن است و یا در موارد بسیار زیادی محل کسب شهروندان بهائی پلمپ میشود یا دیگر پیروان ادیان مثل مسیحیان ، کلیساها از پذیرش افرادی که پیشینه دینی دیگر به خصوص مسلمان زادهدارند را سر باز میزنند بارها نیروهای امنیتی باهجوم به مراسم مذهبی مسیحیان اقدام به سرکوب و بازداشت مسیحیان نموده اند . چاپ و توزیع کتب مذهبی دیگر ادیان در ایران ممنوع میباشد در موقع هجوم و یا دستگیری یک فرد چنانچه بیش از یک کتاب مقدس در منزل فرد یافت شود . آن فرد با عنوان مبشر و تبلیغ کننده آن دین مربوطه تحویل مراجع قضایی میشود و با حبس های طولانی مدت مواجه میگردد .این گونه رفتارهای خصمانه نمیتواند در راستای احترام برحس آزاد اندیش بودن شهروندان باشد چرا که جمهوریاسلامی کلکسیونی از نقض آشکار حقوق بشر است چرا که نقض حقوق شهروندان ایرانی فقط در مورد جلوگیری از بیان عقاید آنها نمیباشد حتی میتوان به وضوح دید اقوام ایرانی هم با دنیایی از نقض حقوق شهروندی برابر هستند به عنوان مثال شهروندان بلوچ در سیستان و بلوچستان از آب آشامیدنی مناسب برخوردار نیستند فرزندان آنها بهدلیل نبود فضای آموزشی مناسب از تحصیل باز میمانند و یا اگر هم در حل تحصیل هستند در امکاناتی حداقلی هم کمتر تحصیل میکنند که این مورد میتواندء نقض اصل ۳۰ قانون اساسی باشد و یا شهروندان عرب زبان ایران در خوزستان و اهواز با مشکل ریز گردها دست به گریبان هستند فرزندان آنها ازآینده شغلی برخوردار نیستند  و یاشهروندان کرد ایران نیز به دلیل نبود شغل مناسب اقدام بهکولبری میکنند که این شهروندان بارها و بارها با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی از پا در آمدند . حکومت فعلی ایران به هیچ چیزی جز بقای خود فکر نمیکند وحاضر برای ادامه دادن به ظلم و نقض آشکار حقوق و کرامت انسانی افراد از هر ابزار ونوع برخوردی استفاده کند . در نظام از هم گسیخته اقتصادی ایران که دلیل اصلی آن شخص علی خامنه ای و دولتمردان برگزیده وی میباشند رشوه خواری و تشکیل باندهای مافیای محصولات مختلف از در و پیکر کشور مسیر سعودی دارد جمهوریاسلامی نه تنها با شهروند خود با احترام و در حس انسانی و برادری و برابری رفتار نمیکند بلکه زمینه ساز آشوب ودرگیری در بین شهروندانخود نیز هست آن چه که ما میبینیم از آمارهای سرسام آور اعدام و یا گسترش گرایش جوانان به مواد مخدر و یا شیوع بیماریهایی مثل ایدز وهپاتیت و انواع و اقسام سرطانها ناشی ازسوء مدیریت و نقض آشکار حقوق شهروند ایرانی می باشد .

سپس خانم بهناز جهان بین بررسی و تحلیل نقض خبرهای خقوق پیروان ادیان در ماه گذشته را ارائه نمودند. طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر:

هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهره‌مند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می‌باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس می‌تواند از این حقوق یا مجتمعاً به‌طور خصوصی یا به‌طور عمومی برخوردار باشد.

حاکمیت کنونی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به‌نظام را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر را قرار داده‌اند.بازداشت‌ها و خشونت‌های هدفمند ارگان‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی همچنان متوجه اقلیت‌های دینی در ایران است.ایران، کشوری که در آن بهاییان یکی از بزرگ‌ترین دگر اندیشان مذهبی را تشکیل می‌دهند، آئین بهایی هنوز یک «فرقه مرتد» تلقی می‌شود. . این مشهور است که بهاییان به دنبال صلح هستند، قدرت سیاسی نمی‌خواهند و تهدید امنیتی ایجاد نمی‌کنند. بااین‌حال رژیم دینی ایران آن‌ها را تحت تعقیب قرار می‌دهد.مأموران امنیتی ساعت ۳ بعداز ظهر روز۲۲ مرداد ژیلا شهریاری، شهروند بهایی ساکن تهران  را بازداشت و وی را به منزل خود در خیابان زنجان انتقال دادند. این مأموران پس از تفتیش منزل، تمامی کتب امری، شعائر مذهبی، سیستم کامپیوتر، لب تاب ، موبایل و تمامی کارتهای بانکی وی را ثبت و ضبط کرده و این شهروند بهایی را به مکانی نامعلوم منتقل کرده اند.

محل کسب حسین شایگان, یکی از شهروندان بهایی ساکن کرج با نام “عینک نور” توسط اداره اماکن کرج صرفا به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی با پلمب روبرو شده است. جمهوری اسلامی کمر به نابودی مسیحیت بسته است، واقعیتی است تلخ در مورد جفا بر مسیحیان ایران؛ مسیحیانی که به خاطر دگراندیشی و تغییر دین از سوی حکومت مذهبی جمهوری اسلامی مورد اتهام و محکومیت قرار می‌گیرند. ضرب و شتم، شکنجه و تهدید به مرگ برای مسیحیان ایرانی تبدیل به امور عادی شده است. جفا بر مسیحیان در کشورهای اسلامی رو به رشد است و روزانه مسیحیان بسیاری از سوی مسلمانان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. در جمهوری اسلامی ایران نیز، تعداد بی‌شماری از مسیحیان به خاطر تغییر دین و فعالیت‌های مذهبی‌شان زندانی‌شده، مورد اتهام و محکومیت قرار می‌گیرند .سه گردشگر مسیحی اهل جمهوری آذربایجان که برای گذراندن تعطیلات و دیدار به تهران آمده بودند در تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۹۵ (۲۴ ژوئن ۲۰۱۶) در خانه ای متعلق به یک مسیحی ایرانی در فاز دوم شهرک اندیشه کرج توسط نیروهای لباس شخصی سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شدند این افراد پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شدند.

 پیمان میرزایی از پیروان عرفان حلقه در پی احضار به دادسرا جهت اجرای حکم حبس خود بازداشت و به قرنطینه زندان اوین منتقل شد.پیمان میرزایی پیش‌تر به اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل شش‌ماه حبس تعلیقی، شش‌ماه حبس تعزیری، ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی محکوم شده بود.همچنین یوسف عیوض‌زاده نیز در همین روز، پس از حضور در دادگاه رسیدگی به پرونده، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است .

به دنبال ان اقای شاهرخ نجاتی با موضوع بررسی وضعیت دراویش گنابادی از ابتدای نظام جمهوری اسلامی تا کنون  سخنرانی کردند .

تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند . عقلانیت و وجدان به آن ها ارزانی شد و لازم است با یکدیگر عادلانه و برابر رفتار کنند.

اما آیا در ایران نیز به این قانون توسط  سران کشور اهمیت داده می شود و یا حتی توجهی به آن می شود ؟ به عنوان مثال رفتار سران جمهوری اسلامی با دراویش گنابادی در ایران را که اقلیتی پر جمعیت هستند در این 37 سال گذشته مورد برررسی قرار می دهیم.  مسائل و مشکلات دراویش گنابادی وحکومت جمهوری اسلامی از دو هفته بعد از 12 فروردین 1358  یعنی روزی که نظام جمهوری اسلامی ایران به رسمیت رسید شروع می شود که حسینیه ی مشیر السلطنه امیر سلیمانی ( حسینه ی گنابادی ها) در تهران ابتدا غارت می شود ، سپس تخریب ، و بعد هم دچار حریق !! می سوزد و خاکستر می شود.

اما پس از این حادثه با رایزنی های آقای تابنده  قطب وقت سلسله گنابادی به واسطه ی آشنایی ایشان با آیت الله پسندیده ( برادر آقای خمینی ) و آیت الله طالقانی با وجود سنگ اندازی هایی که از جانب آیت الله مدنی گنابادی که طبق مصاحبه ی خود ایشان با روزنامه ی جوانان انجام داده  است دلیل دشمنی خود را با دراویش گنابادی نجس بودن ایشان بر اساس صحبت های آیت الله شاهرودی ( پدر شاهرودی فعلی ) و آیت الله خزعلی ذکر می کند ، "لازم به ذکر است آقای مدنی پس از انقلاب رییس کمیته انقلابیون در شهر گناباد می شود "، بالاخره جناب تابنده موفق به دیدار آیت الله خمینی می گردد و در پی این ملاقات به دستور آقای خمینی آقای محمد محمدی گلپایگانی دادستان وقت امان نامه ای برای آقای تابنده و خانواده و مریدانشان صادر می کند و در آن متذکر می شود به تمام قوای انتظامی و مقننه و قضاییه که احدی حق تجاوز به حریم آقای سلطان حسین تابنده و خانواده و مریدان ایشان را در سراسر خطه ی جمهوری اسلامی ندارد.به جز این آیت الله خمینی در سخرانی ها و همچنین در ابتدای تفسیری که از سوره حمد دارد به نام چند مفسر قرآن که مورد تایید ایشان می باشد از جمله ملا سلطان گنابادی قطب این سلسله به خوبی یاد کرده است.

که این نشانگر این موضوع است که نه تنها  آیت الله خمینی با دراویش این سلسله خصومتی نداشته بلکه حامی ایشان نیز بوده اند.

و یا آقای مدنی گنابادی دلیل دیگر دشمنی خود با دراویش را این می دا ند که دراویش به حقوق بشر روی آورده اند و خود را بازسازی کرده  و به حقوق بشر توجه می کنند. و یا در مورد حوادثی که در شهریور ماه سال90 در شهرستان کوار (استان فارس) رخ داده با توجه به گزارشات رسانه های داخلی و خارجی اینطور به نظر می رسد که با برنامه ریزی قبلی به صورتی با دراویش رفتار می شود ( پخش سی دی هایی از مراسم دراویش گنابادی که مطمئنا با غرض ورزی تهیه شده است ) که آنها را خشمگین کرده و مسبب رفتارهای خشن ایشان نسبت به طلبه ای باشند و در ادامه ایشان و گروهی از مردم را رو به روی یکدیگر قرار دهند که نتیجه ی این عمل زخمی شدن تعداد زیادی می باشد و همچنین کشته شدن یک جوان 22 ساله که دراویش گنابادی می گویند که او درویش و رسانه ها او را کشته شده به دست درویشان می  دانند ، در نهایت پیامد این درگیری ها به دست آوردن بهانه ای برای دستگیری و بازداشت تعداد زیادی از اعضای این سلسله می باشد و همینطور گردانندگان سایت مجذوبان نور که مربوط به اخبار دراویش گنابادی می باشد و گردانندگان آن همگی درویش هستند.

و در پایان اقای نادر شاچری با عنوان واقعه کوار و علل ان سخنرانی کردند.

دراویش در ایران، بزرگترین اقلیت مذهبی به حساب می‌آیند، ۲۰ سلسله دراویش در ایران شناسایی شده‌است. با این وجود جمهوری اسلامی ایران فشارهای زیادی از جمله بازداشت، تخریب خانقاه‌ها و حسینیه‌های دراویش را بر این اقلیت مذهبی وارد می‌کند.

دلایلی که رژیم جمهوری اسلامی ایران برای زندانی کردن اقلیت مذهبی می آورد؟ می گویند: این ها علیه نظام توطئه می کنند

جالب است که بدانید؛ توطئه علیه نظام را در هیچ جا از تاریخ معاصر نشنیدید؛ بجز در نازیسم و فاشیسم در آلمان و ایتالیا و دروه ی استالین در شوروی و کره شمالی امروزروحانیون بلند پایه قم؛ وحید خراسانی و صافی گلپایگانی بر علیه دراویش بسیار تبلیغ می کنند و پول کلان هم خرج می کنند سخنان سعید امامی در سال 75 (سلاخ گر رژیم) معاون وزیر اطلاعات گذشته در مورد دراویش.

تفکرات دراویش بسیار وحشتناک هستند  که در کشور دارند رشد پیدا می کنند آدم های بسیار فاسدی بین این اینها هستند و ما عده ی بسیار زیادی از آنها را دستگیر کردیم به دلیل این که ادعاهای داشتند وجوانان حزب اللهی را بعنوان درویش جذب می کردند.جمهوری اسلامی جهت سرکوب دراویش بر آنها برچسب میزند ؛ دراویش گنابادی را “دراویش آمریکایی” می خواند و ادعا می کند که دراویش قصد مخدوش کردن چهره ایران و اسلام را دارند. به دراویش برچسب های واهی مانند ارتباط با منافقین!! و ارتباط با استکبار جهانی.

 یکی دیگر از دلایل سرکوب دراویش قطب جدید آنها می باشد بنام نورعلی تابنده (ملقب به مجذوب علیشاه) که بهونه خوبی برای برخورد با دراویش شده است به علت آنکه می گفتند: قطب فعلی روزی در نهضت آزادی به فعالیت سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول بوده است و حمایت دراویش  در انتخابات 88 از کروبی که رژیم را بسیار خشمگین کرد.جایگاه قطب در نزد دراویش به این معناست که؛جایگاه قطب در دروان غیبت جایگزین جایگاه امام در دروان حضورش است.

حادثه ی شهرستان کوار: شهریور 1390 در پی تحریک نیروهای بسیج علیه دراویش گنابادی فضای شهرستان کوار امنیتی شد.

ماجرای حمله به کوار ادامه حمله های سلسله واری است که بعد از سال ۱۳۸۴ بصورت سیستماتیک و طراحی شده به صورت ظاهر زیر نظر و با مسئولیت “جامعه مدرسین حوزه علمیه قم” به ریاست آخوند محمدیزدی، و درحقیقت به دستور رهبر نظام، همزمان با روی کار آمدن دولت نهم به صورت گسترده ای آغاز گشت.برای مثال آخوندی بنام “آخوند مدنی” در خراسان، که با روی کارآمدن نظام اسلامی این آخوند قدرت زیادی در گناباد پیدا کرده بود، به سرکوب دراویش روی آورد و کتاب هایی علیه آنها نوشت. به تازگی هم در مصاحبه با سایت “جوان آنلاین” اعلام کرد که دراویش مانند موش خانگی هستند که باید آنها را با سم مهلک  از میان برداشت. این درست همان حرفی است که هیتلر در مورد یهودیان زد.چند ماه قبل از حمله به کوار، طلبه -بسیجی هایی را به ایستگاه های مترو به عنوان مبارزه با عرفانهای کاذب روانه کردند که پشت میزی مینشستند و زیر عنوان مبارزه نرم علیه عرفان های کاذب و نوظهور، علیه درویشی سمپاشی می کردند.

تحرکات طلبه ای به نام شهبازی علیه دراویش نعمت اللهی گنابادی در تحریک و تهییج نیروهای بسیجی در شهرستان کوار به ایجاد فضای امنیتی در این شهرستان منتهی گردید.اتهامات وارده بر این دراویش گنابادی از این قرار است: توهین به رهبری٬ تشویش اذهان عمومی، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی٬ نشر اکاذیب٬ و عضویت در گروهک انحرافی٬ لازم به ذکر است٬‌ حمید مرادی از مدیران سایت مجذوبان نور علاوه بر این اتهامات واهی و بی‌اساس٬ متهم به تخریب اموال عمومی نیز شده ‌است.ماهیت این نظام، فرقه ای که هرکجا طرز تفکری متفاوت از خود یا فریادی که صدای مردم مظلوم و ستمدیده ایران را به گوش جهانیان و نهادهای حقوق بشری می رساند را می بینند برچسب جاسوس، آمریکایی، صهیونیست یا… را برای آنها بکار می برند. در این نظام همان طور که می دانید این یک امری عادی می باشد مثلا علاوه بر برچسب آمریکایی می بینیم که در سایت های وابسته به سپاه مانند جوان آنلاین، فارس نیوز و سایر سایتهای وابسته به نظام به دراویش برچسب های واهی مانند ارتباط با منافقین، و ارتباط با استکبار جهانی می زنند.

 

گزارش جلسه مشترک کمیته دفاع از حقوق هنر و هنرمندان و نمایندگی ترکیه                                                           بهروز خسروی

جلسه در تاریخ 16سپتامبر 2016 در ساعت هشت شب به وقت اروپای مرکزی با حضور بانوان مونیکا قریشی ، مرضیه بردبار ، زرین تاج الیاسی ، سمیه علیمرادی و آقایان علی شعبانزاده ، مهدی گلسفیدی ، علیرضا اسدبکی ، عابد بردبار ، محمد حسن همتی ، بهروز خسروی آغاز گردید و مسئول جلسه آقای مهدی گلسفیدی ضمن خوش آمد گویی از آقای بهروز خسروی درخواست نمودند گزارش خود را ارائه دهند:

روز جهانی صلح، فرصتی برای بیزاری از جنگ و خشونت

اساساً اولین هدف تأسیس سازمان ملل که حتی عامل به وجود آمدن نهادها و رژیم های بین المللی حقوقی پس از جنگ جهانی دوم شده؛ دستیابی به صلح بوده است. حتی پیش از آن هم چشم انداز صلح چندان روشن نبود. از این رو بود که از سال 1899 کنفرانس‌های صلح لاهه تأسیس شد که عنوانش، گویای هدف آن است و آن کنفرانس‌ها نقش چشمگیری در ظهور جامعه جدید بین المللی و تحولات حقوقی در این جامعه شد.

اعلام روز 21 سپتامبر به عنوان روز جهانی صلح و تجلیل و گرامی‌داشت از آن در بسیاری از نقاط جهان دست‌کم این حقیقت را که بشریت از جنگ و خشونت و توسل به قهر و زور به حیث یگانه راه‌حل قضایا و مشکلات میان انسان‌ها بیزار است، تثبیت کرده است. گرچه هنوز هم در همه نقطه‌های جهان نشانه‌های آشکاری از  کاربرد خشونت و زمینه‌سازی برای جنگ و خونریزی هم‌چنان وجود دارد و حتا بسیاری‌ها فقط از روی ریا و دروغ و مصلحت و تظاهر به صلح‌خواهی و ضدیت با جنگ می‌پردازند و می‌کوشند نیات و مقاصد جنگ‌افروزانه‌ی‌شان را در پرتو شعارهای صلح‌خواهی و ضدیت با جنگ پنهان دارند، ولی حتا همین نکته که جنگ‌افروزان نیز، ناگزیراند برخلاف واقع خود را هوادار صلح معرفی کنند، نشانه‌ی آن است که صلح به عنوان یک مطلوب و مقصد منطقی و باارزش، جایگاه خودش را در روان انسانی و وجدان بشری تثبیت کرده است.  این چیزی است که می‌تواند امید به استقرار کامل صلح و برچیده شدن بساط جنگ را برای همیشه نوید دهد. ولی برای رسیدن به آن روز و آن مقصد، باید در همین سطح قانع نباشیم بلکه هر کدام ما صلح‌پروری را در دستور کار خود قرار دهیم و با پذیرش این حقیقت که با ایفای همین نقش و انجام این مسوولیت خطیر انسانی، قادر هستیم جهانی آگنده از صلح و صفا و مبرا از جنگ و خشونت را شاهد باشیم و بس، نقشی از خود به یادگار بگذاریم. سوگمندانه مجبور به اعتراف و اذعان به این واقعیت هستیم که ما محصول و مولود جهانی مملو از جنگ و حق‌کشی و بیداد و ستم هستیم و خیلی طبیعی است اگر از عوارض و اثرات نامطلوب و منفی آن اثر پذیرفته باشیم.  زندگی در نظام و سیستمی که بر بنیاد جنگ و حق‌کشی بنا یافته است، تمایل به قرار گرفتن در موقعیت حق‌کشان و زورگویان و حاکمان را در ما نهادینه کرده است. هر انسانی در واقع یک تاریخ است و نمی‌تواند انکار کند که در حافظه و وجدان تاریخی خویش حامل میراث‌هایی است که از ما فی‌الضمیر تاریخی‌اش میراث گرفته است، هرچند به آن آگاهی کامل نداشته باشد.  صلح‌خواهی واقعی فقط زمانی میسر است که بتوانیم و بخواهیم عوارض تاریخی زیستن در نظام‌های ضدانسانی‌ای که انسان را از خودش و با خودش بیگانه و ناآشنا کرده است، از خود بزداییم و در کردار و اعمال خود به آن تمایلاتی که نشان از میراث گذشته است، نه بگوییم و صلح‌پروری را پیشه نماییم. جنگ و خشونت و استفاده از قهر، ذاتی انسان نیست. خصلتی است که تاریخ به انسان بخشیده است، تاریخی که هرگز مطلوب انسان نبوده و انسان محکوم آن بوده است.  طبیعی است که این کار ظرف یک روز و دو روز صورت نگرفته است تا در همین مدت از بین برده شود. دولت‌ها و شرکای توسعه ای تلاش می‌کنند هر کودک را به مدرسه بفرستند و آموزش خوب ارائه دهند تا آنان به خوبی برای زندگی در قرن بیست یکم مجهز شوند. حرکت نوینی در کشور هایی که محتاج بیشترین کمک ها هستند در حال رخ دادن است مانند آنها که تحت تاثیر درگیری ها قرار دارند یعنی جا هایی که محل اقامت کودکانی است که با کمبود آموزش مواجه اند.اما باید کارهای بیشتر و بیشتری انجام دهیم. پنجاه و هفت میلیون کودک از تحصیل محروم هستند. میلیون ها کودک بیشتر نیازمند مدارس بهتری هستند.  

آموزش فقیرترین و منزوی ترین کودکان نیازمند هدایت سیاسی جسورانه و تعهد مالی افزون تر است. در عین حال برای نخستین بار در یک دهه کمک ها برای آموزش کاهش یافته. باید این روند را معکوس، مشارکت های جدیدی ایجاد و توجه بیشتری به کیفیت آموزش کنیم.    دراین روز بین المللی صلح، اجازه دهید تعهد نماییم به کودکان خود ارزش بردباری و احترام متقابل را بیاموزیم. اجازه دهید بر مدارس و مربیانی سرمایه گذاری کنیم که دنیایی منصفانه، فراگیر و پذیرای تنوع خواهند ساخت. اجازه دهید برای صلح و دفاع از آن با تمام توان مبارزه کنیم. برای از بین بردن آن لازم است به صورت مداوم و پیگیر کار و مبارزه کرد تا نشان و نمودی از آن بر جای نماند. تا جهانی ایجاد شود که در آن به تعبیر حضرت حافظ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا ضابطه و قاعده‌ی حاکم بر روابط انسانی گردد. روزی که به تعبیر شاملو، ما دوباره کبوترهای خویش را یافته باشیم و کاردها را جز به خاطر قسمت کردن نان بیرون نکنیم.در ادامه از آقای  محمد حسن همتی درخواست شد تا گزارش خود را ارائه دهند: در روزهای گذشته چیزی که تتلو را دوباره به اخبار رسانه های رسمی کشانده بود رفاقت و دوستی اش با محسن مسلمان بازیکن فوتبال تیم پرسپولیس بود. انتشار عکسی از او به همراه این بازیکن باعث شد پای محسن مسلمان به کمیته اخلاق فدراسیون باز شود و واکنش های بسیاری از اهالی فوتبال را هم به همراه داشت. از کریم باقری گرفته که از بازیکن این تیم حمایت کرد تا خداداد عزیزی که حمله تند و تیزی به امیر تتلو پیرامون اظهارنظرهایش درباره بازیکنان فوتبال داشت.مگه اين چه گناهی کرده مگه چه مشکلي داره که بايد همه ازش دوری کنند،خدا ميدونه که همه با آهنگاش خاطره دارند،هر کاریم ميکنه تو هيچ تیمی راهش نميدن چون یه خواننده زیرزمینی است چند روز قبل بود خبرگزاری جام جم خبر از احضارامیر حسین مقصودلو ملقب به امیر تتلو به دادسرا داده بود آنهم به دلیل آنچه دادسرای فرهنگ و رسانه از آن با عنوان «تشویق نمودن جوانان به فساد و فحشا» یاد برده بود. همین احضاریه هم واکنش خواننده زیرزمینی را به همراه داشت آخه اينو کی باور ميکنه کسي که داره تو ايران زندگی میکنی تو صفحه های مجازی جوانانو تشويق به فساد و فحشا کنه من یکی با چشمهای خودم ديدم که انقدر ديگه طرفداری از حجاب و اسلام ميکنه که شده مسخره دست مردم حالا خوب یا بد داره زحمت ميکشه دل مردم رو شاد ميکنه حداقل سه ميليون و نيم فالوور داره تو همون اينستاگرامي که شده بحث اينا واقعا بايد اینجوری خوردش کنيد حبسش کنيد به کدوم گناه
مگه اين همونی نيست که ویدئو آهنگش درباره انرژی هسته ای روی ناو ارتش جمهوری اسلامی ایران فیلمبرداری شد و بحث خیلی از شبکه های خارجی شد،اين همه زحمت اين همه بدی ديد تو ايران اما باز موند تو خاکش که اينجوريش کنيدقاضی پرونده احضار نامه ميفرسته خوب مادر اين بنده خدا ميبينه دلش ميريزه پايين ميخواد سکته کنه به خاطر مادرش عصبانی شد ۴تا حرف به قاضی زد بايد حبس بشه شکنجه بشه هر چند این اولین بار نیست و او دو سال گذشته هم بازداشت شد.در پی دستگیری تتلو خواننده رپ ایرانی عده ای از طرفداران وی طی فراخوانی، از طرفداران و دوستداران این خواننده زیر زمینی دعوت کردند تا در یک تجمع حمایتی از وی در عصر روز چهارشنبه در خیابان 15 خرداد حضور یابند.

به گزارش عصرخبر، با انتشار این خبر در فضای مجازی مامورین انتظامی تهران با هماهنگی های قضایی لازم در محل مورد نظر حضور و تعدادی را كه قصد بر هم زدن نظم عمومي را داشتند، دستگیر می کنند. 
نه از مشکلات جامعه ديگه ميخونه نه اعتراض ميکنه اما بازم مشکل داره
هرچند که دو دهه هست که موسیقی زیرزمینی مشکل بزرگ ايران شده و خيليها بازداشت شدن و شکنجه شدن حبس کشيدن و بعضی ها هم که لب تيغ بودن و فراری شدن و تو شرايط بدی زندگی ميکنندچون از مشکلات خوندن و اعتراض کردند چون رپ یعنی موسیقی اعتراضی برای همينم اين قشر هميشه درگیر هستند . در ادامه آقای علیرضا اسدبکی از نمایندگی ترکیه گزارش خود را در مورد : تاثیر هنرمندان در صلح

تاریخ بشر چرخه ی بدون توقف جنگ و صلح است و هنر که در زمان گذشته به جنگ و صلح کمک های فراوانی کرده است اکنون برای زندگی بهتر و بقای انسانیت صلح طلبانه حرکت می کند. در ادبیات قدیم پارسی صلح هم معنای لغتِ آشتی و به معنای مقابل جنگ آمده است و در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته و با تفکرهای متنوع آمیخته شده و در این مفهوم صلح شرایطی آرام، بی دغدغه و فانی از تشویش، کشمکش و ستیز است. یکی از مشهورترین نمادهای صلح، کبوتر سفید است که بسیاری از هنرمندان جهان در آثارشان از این نماد استفاده می کنند، این نماد پس از جنگ جهانی دوم، توسط یک هنرمند، پیکاسو برای نشان دادن صلح و دوستی به عنوان نشان کنگره ی جهانی صلح در پاریس در سال 1949 استفاده شد اما قبل از آن گل نیلوفر آبی در ایران باستان نماد صلح و دوستی بود که در آثار بجا مانده از تخت جمشید حجاری های آن قابل رویت می باشد و همه ی اینها امروزه دست در دست هم داده اند تا در سال یک روز به مناسبت این مهم نام گذاری شده و 21 سپتامبر را روز صلح نامیدند.

یک هنرمند چه تاثیری می تواند در صلح داشته باشد ؟ کسی که با زیبایی سروکار دارد آمادگی برای صلح در او بیشتر است.در عصر امروز که دولتمردان می خواهند از دیگری برتری گیرند و برای این برتری دست به انجام هر کاری می زنند حتی جنگ و این در سیاست های مختلف چه مذهبی، چه غیر مذهبی قابل رویت است مردم نقش بسزایی در توقف این چرخه ی عجول ایفا می کنند چرا که برای صلح که با آن تسلی خاطر پیدا می کنند ارزش قائل هستند و چه کسی بهتر از یک هنرمند می تواند پیام آور این تسلی خاطر باشد.مردم با هنرمندان ارتباط ملموسی برقرار می کنند چرا که لحظات خوب یا بدی را که در خلوت خود با آنها تجربه کرده اند را دوست دارند و برای این دوست داشتن به هنرمندان اعتماد می کنند، مردم عاشق زیبایی هستند و با دست اندرکاران زیبایی( هنر ) هم خویش اند. در سیاست دولت های مختلف جهان که اکثرا از یک چهارچوب پیروی می شود، مردم نظرِ اعتماد کمتری را نسبت به هنرمندان به آنها دارند برای همین در اکثر کشورهای بیشتر از هنرمندان برای سفرای صلح در اکثر نقاط جهان استفاده می شود اما آیا واقعا صلح در کشورهایی که مدعی صلح هستند چقدر مهم است، کشوری که سلاح می سازد و آن را می فروشد و خریداری که آن را می خرد و از آن استفاده می کند چقدر به صلح اهمیت می دهد؟ منافع هر کشوری برای مردم آن کشور مهم است اما آیا هنرمندان که چهرهای آشنا و انتقال دهنده ی فرهنگ و تفکر انسانی هستند می توانند مدافع حقوقی باشند که عدم آن در برنامه ی هر دولت یا کشوری که منافعش در خطر است باشد؟ جایگاه هنرمندان اینجاست که شکل خاص خود را نشان می دهد و فرق بین یک دولتمرد و یک هنرمند در صلح را به رخ می کشد.هنر ذائقه ای آزاد و بدون چارچوب و لذتی ست انسانی که در برانگیخته کردن تمامی حواس ها تا پوست و استخوان به جان می نشیند چرا که از همان آمده، خلق شده و زیباست. نقش اصلی هنرمند در صلح پیشگیری از جنگ است و این زیباست. نگاه هنرمند تجربه ی تلخ یک جنگ را می تواند با زوایای مختلف انسانی به معرض عموم بگذارد و این تاثیرش بیشتر از ماده یا بند یا مصوبه ایست که در مجلس هر کشوری قرار است برای صلح تایید بگیرد، هستند هنرمندانی که بعضا درگیر سیاست شده اند و از شهرت خود به نفع سیاست استفاده کرده و ارتباط بین هنرمندان و مردم را خدشه دار کرده اند اما انگشت شمارند چرا که هنرمندان بزرگ هر کدام به تنهایی دنیایی را از زیبایی ساخته اند که به دل و جان مردم خوش نشسته اند و با یادآوری کوچکی از آنها دنیایی از زیبایی در تصورشان جان می گیرد، جمله ای از چارلی چاپلین، نابغه ی سینما تاییدی ست بر این گفته: در دنیا جای کافی برای همه هست، پس بجای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی.

هنر در رشد و تکامل و شناخت بیشتر از هر فن دیگری به انسان کمک می کند و انسان را با زیبایی آشنا می سازد و روحیه ی صلح پذیری را در او بیشتر می کند، روحیه ای که هیچ وقت قصد تخریب فرهنگ، آداب، رسوم و هیچ چیز دیگر را ندارد و زبان مشترک همه ی مردم جهان است و این زبان مشترک است که به قصد پیوند آمده است به قصد دوستی و مهربانی چرا که هر هر نابینایی آن را می بیند و هر ناشنوایی آن را می شنود و گوش و چشم همه را باز می کند و مهم تر از همه به جایگاه انسانیت تعریف می دهد تا هر کسی سهم خود را به انسانیت پرداخت کند، طمع و حرص را در انسان به صفر می رساند و اینجاست که صلح می آید و از این روست که هنرمندان که رشدیافتگان هنر هستند برای صلح بهترین مبلغانند. با تشکر علیرضا اسدبکی( نمایندگی ترکیه )

و در ادامه خانم مرضیه بردبار گزارش خود را درمورد : Bottom of Form

زندگینامه: کیومرث صابری فومنی (گل‌ آقا) (۱۳۲۰-۱۳۸۳)

کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور ۱۳۲۰، در صومعه‌سرا  ـ به دنیا آمد.خانواده او بسیار فقیر بودند. مادر صابری فرزند یک روحانی از سادات ترک و مورد احترام مردم بود اما این احترام که سادات عمدتاً از آن برخوردار بودند، جنبة معنوی داشت و آنها همچنان در فقر و ناداری به سرمی‌بردند. مادر صابری که از معدود زنان باسواد شهر بود، در مکتبخانه قرآن تدریس می‌کرد و اینکه تنها نان آور خانواده پس از مرگ پدر بود، اما کفاف زندگیشان را نمی‌داد. پس، برادرش که در آن زمان 15 ساله بود، تحصیل را رها کرد تا با کار خود، به معیشت خانواده کمک کند.

http://images.hamshahrionline.ir/images/position36/2011/7/saberi.jpg

صابری تحصیلات دبستانی خود را در شهر فومن گذراند. برادر بزرگ او که چهارده سال از او بزرگتر بود، به سختی می‌توانست مخارج خانواده را تأمین کند. به همین جهت، ادامة تحصیل برای صابری دشوار شد. او پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به شاگردی در یک مغازة خیاطی پرداخت ولی در اواخر مهرماه همان سال، به اصرارِ مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد. به دلیل فقرِ مادی، بعد از اتمام دورة اول دبیرستان ، مجدداً به مغازه خیاطی رفت و آن‌طور که خودش می‌گفت، پیشرفتهایی هم در این رشته داشت. ناگفته نماند که او در طول تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مغازة برادرش که تعمیرکار دوچرخه بود، شاگردی می‌کرد.در شانزده سالگی (1326) در امتحان ورودی دانشسرای کشاورزی ساری که از شهرستان فومن فقط یک نفر را می‌پذیرفت، قبول شد. دو سال در آنجا ـ که شبانه‌روزی هم بود ـ تحصیل کرد و پس از قبولی در امتحانات، در سن هجده سالگی (1338) به عنوان معلم یک دبستان روستایی، به «کَسما» از توابع صومعه‌سرا رفت و یک سال در آنجا معلم بود. سال بعد از آن (1339) به دهی به نام «کوچه چال» از توابع «ماکلوان» در نزدیکی فومن منتقل شد. او مدت یک سال، مدرسة چهار کلاسة آنجا را به تنهایی اداره می‌کرد. در بیست سالگی (1340) در رشتة ادبی، به طور متفرقه امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال، در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و همزمان با تدریس در دبستان و دبیرستان، به تحصیل پرداخت.صابری اولین شعرش را در چهارده سالگی هنگامی‌که کلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسه‌شان سرود که یک غزل هشت بیتی با عنوان یتیم بود. علت این نامگذاری کاملاً مشخص بود. او می‌گفت: «از چهارده سالگی تا شانزده سالگی جمعاً نه شعر سرودم که تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود!»اولین نوشته صابری، بین سالهای 1339ـ1336 در مجله امید ایران چاپ شد. عنوان آن شعر هم یتیم بود!صابری در اولین سال تحصیل در دانشکده (1340) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسیب دیده بود. او شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای توفیق ارسال کرد.پس از چاپ این شعر در  توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. او تا سال 1345 گهگاه اشعاری برای توفیق می‌فرستاد.سال 1345 با کمک «حسین توفیق» به تهران منتقل شد و در یکی از دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت. او عصرها، همکار ثابت توفیق بود و پس از مدت زمانی کوتاه، به معاونت حسین توفیق که سردبیری توفیق را به عهده داشت، رسید.او در کنار این کار، صفحه‌بندی و بعضاً اصلاح و آماده چاپ کردن مطالب اعضای هیأت تحریریه را نیز برعهده داشت. خود او بعدها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته» می‌نوشت و تا زمان توقیف توفیق (1350) همکار ثابت آن بود. امضاهای او در توفیق، عبارت بودند از: میرزاگل، عبدالفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و...

صابری بعدها در هنرستان صنعتی کارآموز تهران، با محمدعلی رجایی که بعد از انقلاب اسلامی به نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری رسید، آشنا شد. این آشنایی به دوستی صمیمانه این دو انجامید و تا زمان شهادت محمدعلی رجایی  ادامه یافت.«صابری در دهه پنجاه، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تدریس کرد و در سال 1357 موفق به اخذ فوق لیسانس ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران شد.پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخست‌وزیر منصوب شد. در زمان ریاست‌جمهوری رجایی به مشاورت فرهنگی رئیس‌جمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاست‌جمهوری خامنه‌ای در همان سمت ابقا شد. مشاغل سیاسی نمی‌توانست صابری را ارضاء کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسؤولیت مجله رشد ادب فارسی را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات می‌نوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.

او مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. او بعد از مدتی روی طرح ستون طنز خود کار کرد. از میان چند عنوان، نام «دو کلمه حرف حساب» را برگزید و همچنین با نظر داشتن به یکی از اسامی مستعار خود در توفیق (میرزاگل) اسم مستعار «گل‌آقا» را برای خود انتخاب کرد.اولین دو کلمه حرف حساب گل‌آقا، بیست و سوم دی ماه 1363 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که تقریباً از سال 1359 به این سو تعطیل شده بود، با شکل‌گیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازه‌ای گرفت.با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهم‌ترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که او را سوپاپ دولت قلمداد کنند، ولی صابری بدون توجه به نظرات دلسردکننده‌ای که برخی عنوان می‌کردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کند. استاد محمدعلی جمالزاده از اولین کسانی بود که با ارسال چندین نامه، صابری را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابری را ستود.

صابری با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختی‌های کار، به راه خود ادامه داد.

پس از گذشت نزدیک به شش سال از انتشار اولین دو کلمه حرف حساب، صابری که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفته‌نامه جدی به نام «فصل جدید» کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفته‌نامه طنز با نام «گل‌آقا» را کرد و توانست در آبان ماه 1369 اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا را منتشر کند. استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخه‌های اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا، در سراسر تهران ظرف کمتر از نیم‌ساعت به فروش رفت (شماره‌های سال اول گل‌آقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).

نشریات گل‌آقا که از هر قشری خواننده دارند، گرچه اصطلاحاً «مردمی‌»اند، اما در عرصه طنز ـ به عنوان شاخه‌ای از ادبیات فارسی ـ جایگاه والایی دارند و مورد پسند و تأیید صاحبنظران و اهل تحقیق‌اند. به عنوان مثال: در اولین نمایشگاه مطبوعات که در اردیبهشت 1371 که همزمان و پیوسته با «چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» برگزار شد، گل‌آقا از میان تمامی نشریات کشور، حائز مقام اول شد و به دریافت جایزه اول نمایشگاه مطبوعات (لوح بلورین و تقدیرنامه) مفتخر گردید. مشکلات انتشار هفته‌نامه، ماهنامه، سالنامه و کتاب‌های گل‌آقا، از فعالیت صابری در اطلاعات کاست و نهایتاً در سال 1372و پس از نُه سال به تعطیلی موقت ستون دو کلمه حرف حساب در اطلاعات انجامید.آشنایی علمی و توأم کیومرث صابری با سیاست و ادبیات، موجب شد که نوشته‌های او، هم از حیث قالب و هم از حیث محتوا، غنی و درخور تأمل باشد. او نویسنده‌ای فرم‌گرا و در نظیره‌سازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوق‌العاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل و ممتنع و غیرقابل تقلید بود.کیومرث صابری توانست با سرمایه‌گذاری روی جوانان، نسل آینده طنز کشور را تربیت کند. او بی‌شک تأثیرگذارترین طنزنویس کشور بر دیدگاههای طنز است.طنز گل‌آقایی، آمیزه‌ای است از: انتقاد، تجاهل، شفقت، انصاف، ادب، تدین، ایجاز، رندی حافظانه، امیدبخشی و شادی‌آفرینی.

شخصیت گل‌آقا در «دو کلمه حرف حساب» شخصیتی بود دانا به امور، یک دنده، مستبد، جدی و مدیر که همیشه حرف اول را می‌زد و گوشش به حرف هیچ‌کس بدهکار نبود. عینک و عصا و قلم، از ملزومات شخص گل‌آقا بود.

«شاغلام» ـ آبدارچی گل‌آقا ـ نماینده قشر عامی و آسیب‌پذیر بود که با بیانی عوامانه و بدون تحلیل، سیاست‌های داخلی و خارجی دولت را زیر سؤال می‌برد و عجیب است که همیشه توی خال می‌زد! گل‌آقا «تجاهل» می‌کرد ولی شاغلام فطرتاً «عوام» بود و به همین علت، مدام مورد تنبیه شخص گل‌آقا قرار می‌گرفت. عصا بر کله شکانیدن، دود دادن سبیل، کشیدن و پیچاندن گوش، یک لنگ پا کنار در ایستادن، دست به دیواره سماور چسباندن و... از بلاهایی است که گل‌آقا در هنگام ناراحتی، بر سر شاغلام می‌آورد.

ممصادق نماینده مردم کوچه و بازار بود. او هرازچندگاهی به گل‌آقا نامه می‌نوشت و با بیان مشکلات وانتقاداتش از گل‌آقا «رهنمود» می‌خواست. «کمینه» ـ عیال ممصادق ـ سخنگوی زنان در «دو کلمه حرف حساب» بود. او نیز با نامه نوشتن به گل‌آقا، از بعضی مسائل مربوط به زنان یا فراتر از آن انتقاد می‌کرد.«مش‌رجب» پیرمردی دهاتی و کلاه‌نمدی بود که تا پیش از خلق «شاغلام» در ستون دو کلمه حرف حساب، شخصیت مطرحی بود. بعدها نقش او در مجلة گل‌آقا ـ و نیز در ستون دو کلمه حرف حساب در اطلاعات ـ کمرنگ شد و به تدریج حذف گردید.«غضنفر» بی‌سواد مسؤول روابط عمومی گل‌آقا بود. او بی‌ذوق‌ترین عضو آبدارخانه شاغلام بود و به همین جهت، کارهای اجرایی را به او سپرده بودند. گاه داخل بحثهای «شاغلام» و «گل‌آقا» می‌شد یا خودش چیزهایی می‌نوشت ولی این کاره نبود! صابری خالق این جمع دوست‌داشتنی بود و از دهان این افراد، مشکلات و انتقادات جمعیت شصت میلیونی کشورش را بیان می‌کرد.شخصیت جدی و معنوی کیومرث صابری، به مراتب از شخصیت طنز او والاتر و درخور ستایش‌تر بود.

صابری در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفته‌نامه گل‌آقا، انتشار آن را متوقف ساخت. وی که علت این توقف ناگهانی را دلایل شخصی ذکر کرد، تا آخرین لحظه روزه سکوت خود را در این‌باره نگشود.

گل‌آقای ملت ایران سرانجام در صبح روز جمعه یازدهم اردیبهشت ماه 1383 پس از طی یک دوره بیماری به ملکوت اعلی پیوست. با سپاس

 

 

  ابتدای صفحه | بازگشت

 

all rights reserved @ Bashariat